سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه با دانشمندان بنشیند، با من نشسته و هرکس با من بنشیند، گویی با پروردگارم نشسته است [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 91 اردیبهشت 30 , ساعت 10:59 صبح

سالگرد شهادت حاج محمد ابراهیم همت

 

 

سوار بر موتورهای مان راه افتادیم.

موتور حاج همت و میر افضلی که ترک حاجی نشسته بود از جلو می رفت و من هم پشت سرشان .

فاصله مان با هم دو سه متری بیشتر نبود .

سنگر پایین جاده بود و برای رفتن رو پد وسط می بایست از پایین پد می رفتیم روی جاده . همین کار باعث می شد دور شتاب موتور کم بشود . البته این کار هر روزمان بود .عراقی ها روی آن نقطه دید کامل داشتند .درست به موازات نقطه مرکزی پد تانکی را مستقر کرده بودند و هر وقت ماشین یا موتوری پایین و بالا می شد و نور آفتاب به شیشه شان می خورد تیر مستقیم اش را شلیک می کرد ما موتور ها را با گل مالی بدنه شان استتار کرده بودیم با این حال عراقی ها باز مارا می دیدند.آخر فاصله خیلی نزدیک بود .موتور حاج همت کشید بالا تا برود روی پد . من هم پشت سرشان رفتم .حسی به من گفت الان گلوله شلیک می شود .رو به حاج همت گفتم : حاجی این جا را پر گازتر برو .در یک آن گلوله شلیک و منفجر شد . دودی غلیظ آمد بین من و موتور حاج همت قرار گرفت .صدای گلوله و انفجارش موجی را به طرفم آورد که باعث شد تا چند لحظه گیج و مبهوت بمانم.طوری که اصلا نفهمم چه اتفاقی افتاده .

گاز موتور را دوباره گرفتم و رسیدم روی پد وسط .از بین دود و باروت آمدم بیرون .

راه خودم را رفتم. انگار یادم رفته بود چه اتفاقی افتاده و با کی ها همسفر بوده ام .در یک لحظه موتوری را دیدم که افتاده بود سمت چپ جاده . دو جنازه هم روی زمین افتاده بودند .

... آرام از روی موتور پیاده شدم و آن را گذاشتم روی جک رفتم به طرفشان . اولین نفر به رو روی زمین افتاده بود .اورا که برگرداندم دیدم تمام بدنش سالم است . فقط صورت ندارد و دست چپ.

موج آمده و صورتش را برده بود .

 

اصلا شناخته نمی شد. در یک آن همه چیز یادم آمد .عرق سردی روی پیشانی ام نشست. رفتم سراغ دومی که او هم به رو افتاده بود نمی توانستم باور کنم که این جسد سید حمید است .

از لباس ساده اش او را شناختم . یاد چهره شان افتادم . دیدم همت و سید حمید هر دو یک نقطه مشترک دارند و آن هم چشم های زیبای شان است . خدا همیشه گفته هر کی را دوست داشته باشد بهترین چیزش را می گیرد و چه چیزی بهتر از چشم های آن ها ؟!

 

 

 


شنبه 91 اردیبهشت 30 , ساعت 10:53 صبح

برایش دعا کنید...

 

با خبر شدیم همسر یکی از دوستان هیاتی مان در کما به سر میبرد

خدایا به حق فرزند خردسالش لباس عافیت و سلامت بر تن این کنیز حضرت زهرا(س) بپوشان.

قرائت زیارت جامعه کبیره برای شفای بیمار توصیه شده است

دوستان عزیز دعا فراموش نشه


شنبه 91 اردیبهشت 30 , ساعت 10:52 صبح

  

بخشی از وصیتنامه «شهید فتحی شقاقی» ، رهبر جهاد اسلامی فلسطین:

«سرور جوانان اهل بهشت ، حسین‌بن‌علی‌بن‌ابیطالب (ع) در سپیده دم یک روز تاریخی ، در صحرای کربلا ، صحنه های درخشانی را به نمایش گذاشت که در حافظه تاریخ جاودانه مانده است و هرگز از یادها فراموش نخواهد شد. او با شهادت در راه حق و دادگری ، نماد انسانیت به تمام معنی را تجلی بخشید… در ادامه راه سرور شهیدان اهل بهشت ، یکی از مردان حسینی تبار به نام «عزالدین قسام» در برابر تجاوزگران صلیبی ، در برابر چهره زشت و نفرت آور استعمارگران انگلیسی و صهیونیسم وابسته به او ایستاد و مقاومت کرد و حسین‌وار در کوهستان‌های فلسطین به شهادت رسید و به کالبد نیمه جان ملتمان روح تازه دمید و آتش خشم مقدسی افروخت …»

 


شنبه 91 اردیبهشت 30 , ساعت 10:51 صبح

ابوخنیس کوفى مى گوید:

در مجلس امام صادق (ع ) حضور داشتم . عده اى از مسیحیان هم در آنجا بودند . آنان مدعى بودند که موسى و عیسى علیهما السلام و محمد (ص ) در فضیلت برابرند، چون هر سه داراى شریعت و کتاب آسمانى بوده اند.

امام صادق (ع ) فرمود:

حضرت محمد(ص )با فضیلت تر و داناتر است و خداوند آنقدر که به او علم و دانش داده ، به دیگران نداده است .

آیا در این مورد آیه اى از قرآن مى توانید ارائه دهید؟ بلى ، خداوند مى فرماید:

(1)<و کتبنا له فى الالواح من کل شىء موعظة> (براى او در لوحها راجع به همه چیز اندرزى نوشتیم .)

و درباره عیسى (ع ) مى فرماید:
(2)<ولاءُ بیّنَ لکم بعض الّذى تختلفون فیه > (من باید براى آنان برخى از آنچه را که در آن اختلاف دارند توضیح دهم ).

و در حق حضرت محمد مصطفى (ص ) فرمود:

(3)<و جِئنا بک شهیداً على هولاء و نَزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلِّ شى ء>

 (تو را بر اینان گواه آوردیم و بر تو کتاب فرو فرستادیم که بیان و توضیح همه چیز است ).

و همچنین فرمود:

(4)<لیعلم ان قد ابلغوا رسالاتِ ربّهم وأحاط بما لدیهم و أحصى کلَّ شىءٍ عدداً > (تا بداند که آنان رسالتها و پیامهاى پروردگارشان را رساندند و او آمار و رقم همه چیز را دارد.) به خدا سوگند او از موسى و عیسى داناتر و با فضیلت تر بوده و اگر آنان در اینجا حاضر مى بودند و سؤالاتى از من مى کردند پاسخ مى دادم ; اما من هم سؤالاتى مى کردم که آنان نمى توانستند ، پاسخگو باشند.

(5) پس از آنکه امیرالمؤمنین (ع ) دروازه دانش رسول خدا مى باشد و فرزندان او هم وارث علوم و دانشهاى اویند. پس امامان جملگى داناترین مردمند و از همه ـ اعم از پیامبران پیشین و دیگران ـ افضل و داناتر.

پی نوشتها:

1 الاعراف 145
2 الزخرف 63
3 النحل 89
4 الجن 28
5 بحار الانوار، ج 10 ص 215 استدلال امام چنین است که پیامبر اسلام افضل و اعلم از موسى و عیسى و همه پیامبران پیشین بوده و چون ما نیز وارث علوم و دانشهاى او هستیم پس ما نیز از آن انبیا و رسولان اعلم وافضلیم .


شنبه 91 اردیبهشت 30 , ساعت 10:44 صبح

روزهای آغاز جنگ از زبان خانم فرهادی (اهل خرمشهر)

 

از قبل از آغاز رسمی جنگ 31 شهریور ماه 59 درگیری و تحرکات زیادی در مرز ایران و عراق دیده می‌شود از جمله در خرداد ماه نیز تحرکات خلق عرب شدت گرفت اما هرگز فکر جنگ نبودیم، که عملاً از ابتدای مهر 59 شهر خرمشهر و سایر شهرهای مرزی به خاطر جنگ و شرایط بحرانی و فوق‌العاده به شهرهایی جنگ‌زده تبدیل شدند و مدارس، مراکز دولتی که با جنگ در ارتباط نبودند، تعطیل شدند تا امنیت جانی این قبیل افراد به مخاطره نیفتد. به خاطر تحرکات مرزی و اتفاقاتی که در گوشه و کنار شهر می‌افتاد چند ماه قبل از آغاز رسمی جنگ دوره امداد و آموزش های رزمی را به همراه جمعی از خواهران دیده بودم. بنابراین با شنیدن سروصداهای که از طرف شلمچه و گمرک می آمد ناخودآگاه به طرف مسجد جامع رفتم آنجا اوضاع بحرانی بود.
جنگ فی‌نفسه بد است و تداعی گر ویرانی، آوارگی، اسارت، از دست دادن، فراق، جدایی، بی‌عدالتی و ظلم است، اما می‌خواهم بگویم در آن لحظات سخت و طاقت‌فرسا با امید به پروردگار و عنایت او و مقاومت مردم در برابر دشمن، با همدلی، ایثار و فداکاری، وحدت ایمان در کشور اسلامی ما تبلور یافته بود و این عامل باعث می‌‌شد اثرات مخرب جنگ تاحد قابل توجهی کاهش یابد و به جای آن امید، عزت، افتخار و امید به آینده را برای رزمندگان، مردم شهر و امدادگران به ارمغان آورد و دشمنان را از فتح سه روزه ناامید سازد."

خاطراتی که از روزهای نخستین جنگ دارید را شرح دهید.

"هر لحظه جنگ در روزهای ابتدایی خاطره‌ عشق، ایثار بود، هرچه می‌دیدم زیبایی و خوبی مردمی بود که در کمال مظلومیت زیر آتش با صبر قناعت و گذشت مقاومت می‌کردند، در حالیکه از هر نظر در مضیقه بودند. صدای توپ و خمپاره گلوله، آتش و مردمی که از هر وسیله‌ و خدمتی برای بقای شهر و یاری یکدیگر دریغ نمی‌کردند. فرماندهی جنگ در سپاه خرمشهر و ... همه اینها خاطراتی است که بیش از همه خودنمایی می‌کنند."

سخت‌ترین روز مقاومت به نظر شما چه روزی بود؟

"45 روز مقاومت مردمی در خرمشهر هر روزش سخت‌ترین بود اما زیبائی‌ها را نیز در پی داشت یکی اینکه شهادت دوستان، رزمندگان و مردم باعث تحرک و پویایی می‌شد و با شهادت یک نفر چند نفر مصمم‌تر از گذشته در صحنه حاضر می‌شدند، دیگر اینکه در آن زمان هر کس هر چه توان داشت انجام می‌داد و نگاه به موقعیت، شغل، و حتی جنسیت هم نبود به عنوان نمونه بانوان در مقاومت مردمی خرمشهر نگهبان انبار مهمات بودند. یادم می‌آید امیر سامری فرمانده به برادران رو کرد و گفت: چند نفر آرپی جی زن و خدمه می‌خواهم به محض اینکه این مطلب را گفت من گلولة آرپی جی را برداشتم و همین عامل باعث شد برادران رزمنده و گروهی از ارتشیان که کمی دورتر از ما بودند به سرعت به ما پیوسته و همکاری خوبی صورت گرفت. نیروهای مردمی و ارتش با وحدت و در اختیار گرفتن امکانات یکدیگر توانستند مقاومت خوبی از خود نشان دهند. یکی دیگر از مسئولیت‌های بانوان پر کردن اسلحه رزمندگان و خشاب‌ها بود و... . بالاخره 24 مهر مجروح شدم و علی‌رغم میل باطنی‌ام با چشم گریان مرا از شهر بیرون بردند. هرچه از مظلومیت خرمشهر و مردمانش و مقاومت مردمانش گفته و نوشته شود، حتی فیلم آثار سینمایی ساخته شود کم است، در حقیقت باید با جمع‌‌آوری آثار شهدا خاطرات مبارزان و مردم سعی در حفظ آثار معنوی جنگ و دفاع مقدس 8 ساله داشته باشیم تا این میراث گرانبها برای مردم ما حفظ شود و نسل جوان با ارزش‌های دفاع مقدس و فرهنگی مردم خود آشنایی پیدا کنند تا بتوانند در برابر همه تهاجمات بیگانگان محکم و راسخ، با ایمان و صلابت ایستادگی کنند."


سه شنبه 91 اردیبهشت 19 , ساعت 5:38 عصر

 با سلام
احتراما درخصوص نظر راجه به موضوع شهدا و الخصوص شهدای گرانقدر گکپکنام در تپه نور الشدا
اولا ضمن تقدیر و تشکر از تمام مسئولین و اصحاب قلم ورسانه که با قلم و اعمال خود راه شهدا را زنده نگه می دارند زا که که فرموده امامان معصوم شهدا از بالاترین مقام نزد خداوند تبارک و تعالا برخوردار می باشند که این خود به تنهایی بیانگر وظیف و مسئولیت ما در زنده نگداشتن یاد و خاطره شهدا می باشد و نیز جادارد که تمامی اهداف و منش و روش شهدا به جامعه امروزی شناسانده شود و در پایان از شما بابت این پیام تشکر و قدر دانی می کنم


دوشنبه 91 اردیبهشت 11 , ساعت 2:45 عصر

  8عادت افراد برتر

آیا دوست دارید بر زندگی چیره شده و بهترین باشید؟ مطمئناً همه ما اینطور هستیم. ما به دنیا آمده‌ایم که بهترین باشیم و بهترین زندگی را برای خود بسازیم.
من وقتی دبیرستانی بودم، چندان شاگرد خوبی نبودم. از مدرسه گریزان بودن، تکالیفم را انجام نمی‌دادم و در امتحانان هم چندان موفق نبودم. خیلی تنبل بودم و اصلاً انگیزه‌ای برای مدرسه رفتن نداشتم. اما بعد از مدتی فهمیدم که این آن چیزی نیست که دوست دارم باشم. این آن زندگی نبود که دوست داشتم داشته باشم. اطرافیانم مدام از من انتقاد می‌کردند و به اندازه کافی سرزنش آنها را شنیده بودم. آن زمان بود که تصمیم گرفتم از آن به بعد همه چیز را در اطرافم تغییر دهم.
به همین دلیل وقتی وارد دانشگاه شدم، سعی کردم بهترین باشم. به همین ترتیب بود که سه سالی که در دانشگاه تجارت می‌خواندم جزء دانشجویان برتر بودم. در آخر بعنوان بهترین دانشجو در رشته خودم فارغ‌التحصیل شدم. وقتی شروع به کار کردم، وارد یکی از برترین شرکت‌های بازاریابی و مارکتینگ شده و در چند سالی که آنجا مشغول بودم، نتایجی عالی به ارمغان آوردم.
دو سال بعد، کارم را برای دنبال کردن عشق واقعی‌ام به رشد و پیشرفت فردی رها کردم. یک وبلاگ راه‌اندازی کردم که در آن بهترین توصیه‌هایم را مطرح می‌کردم تا به دیگران کمک کنم به پیشرفت فردی دست پیدا کرده و بهترین زندگی را برای خود بسازند.
بعد از سالها تلاش برای دستیابی به پیشرفت فردی، کار کردن با بهترین‌ها در رشته خودشان و مشاهده آنها، فهمیدم که عادات جهانی وجود دارد که باعث می‌شود افراد به برتری فردی دست یابند. همانطور که ارسطو می‌گوید، "ما همان هستیم که مکرراً انجام می‌دهیم. به این ترتیب، برتری یک عمل نیست، یک عادت است."
این عادت‌ها ژنتیکی و ذاتی نیستند و عاداتی هستند که می‌توانید کسب کنید. این 7 عادت که برایتان مطرح می‌کنیم به هر فردی کمک می‌کند برتر باشد. تازمانیکه این عادات را تمرین کنید، برتری همیشه با شما خواهد بود.
1. همیشه هدف را در ذهن داشته باشید.
همه چیز با هدفی که می‌خواهید به آن برسید شروع می‌شود. اگر ندانید هدفتان چیست، هیچ راهی برای رسیدن به آن وجود ندارد. تصور کنید وارد یک تاکسی می‌شود، اولین کاری که می‌کنید چیست؟ شاید اول به راننده سلام کنید اما بعد چه؟ به راننده می‌گویید که کجا می‌خواهید بروید تا او بتواند شما را به آنجا برساند. به همین ترتیب باید بدانید جایی که در زندگی می‌خواهید به آن برسید کجاست.
به همین دلیل خیلی مهم است که هدف‌های مشخص از چیزهایی که می‌خواهید برای خودتان ایجاد کنید. چه می‌خواهید؟ اهداف و رویاهای شخصیتان چیست؟من خودم کنار تختم کاغذی چسبانده‌ام که روی آن اهداف ورویاهایم را نوشته‌ام. این اهداف به من یادآوری می‌کنند که دقیقاً چه می‌خواهم و هر روز من را به سمت آنها حرکت می‌دهد.
2. کاری را بکنید که دوست دارید.
وقتی کاری را انجام دهید که دوست دارید مثل این می‌ماند که سوختی نامحدود دارید که شما را همیشه در حرکت نگه می‌دارد. عطش شما برای موفقیت در آن کار خیلی بیشتر از هر کار دیگری خواهد بود. من هر روز با عشق و علاقه مفرط به سراغ وبلاگم می‌روم زیرا برای نوشتن در آن دلیلی دارم که به آن معتقدم. کمک به رشد دیگران یکی از کارهایی است که می‌دانم می‌خواهم تا پایان عمر انجام دهم.
ارباب‌رجوعی دارم که قبلاً 5-4 کار مختلف را امتحان کرده اما نتوانسته هیچوقت در هیچکدام از آنها موفق شود. اما چرا؟ به خاطر این نبود که بی‌استعداد بود یا تنبل. دلیل اصلی این بود که او علاقه‌ای به کارهایی که وارد آن می‌‌شد نداشت و فقط به دنبال پول بود. طبیعت آن کارها اصلاً مورد علاقه او نبود. منظور این نیست که اگر بخواهید پول دربیاورید بد است. منظورم این است که اول باید از کاری که می‌کنید لذت ببرید.
اگر مطمئن نیستید که کار موردعلاقه‌تان چیست، ببینید نسبت به چه چیزی الان بیشتر مشتاق هستید؟ اگر قدرت انتخاب داشته باشید که هر کاری که دوست داشتید انتخاب کنید، آن چه خواهد بود؟عشق و علاقه شما به یک کار سوختی است که شما را به سمت برتری می‌رساند.
3. سخت‌تر از بقیه کار کنید.
کسی را نمی‌شناسم که بدون زحمت کشیدن توانسته باشد در چیزی موفق شود. یکی از مهمترین اجزاء و مولفه‌های برتری تلاش و کوشش است. می‌توانیم استراتژی‌ها و گام‌های موثری برداریم اما بدون تلاش و کوشش میسر نخواهد بود. خوشبختانه اگر قدم دوم را اجرا کرده باشید و کاری را انجام می‌دهید که دوست دارید، کار چندان هم برایتان کار نیست.
از سال گذشته که وبلاگم را راه‌اندازی کردم، ساعتهای بیشمار حتی روزهای تعطیل را صرف آن می‌کردم و مقالاتی عالی برای خوانندگانم می‌نوشتم. همه اینها به طریق خود نتیجه داد. نمی‌گویم باید همه روابط اجتماعیتان را به خاطر کار کردن محدود کنید زیرا این با هدفتان در تناقض است. منظورم این است که باید برای به موفقیت رساندن کارتان خود را متعهد کنید.
4. از تمامی لحظه‌ها استفاده کنید.
همه لحظات ارزشمندند. افراد فوق‌العاده می دانند که زمان ارزش زیادی دارد. جمله‌ای از دونالد ترامپ در یکی از کتاب‌هایش خواندم که می‌گفت، ارزش وقت خیلی بیشتر از پول است زیرا پول را می‌توان دوباره به دست آورد اما زمان را هیچوقت نمی‌توانید به عقب برگردانید. به همین علت، من همیشه مطمئن می‌شوم که از زمان بهترین بهره را می‌برم و از تمام لحظاتم استفاده می‌کنم. مثلاً هروقت قرار است مسافت زیادی را در راه باشم، سعی می‌کنم به کتاب‌های صوتی گوش دهم.
دقت کنید که این عادت به این معنی نیست که باید 24 ساعت شبانه‌روز کار کنید. استفاده بردن از تمام لحظات زندگی به معنی زمان استراحت و بازسازی هم هست زیرا کمکتان می‌کند راه طولانی به سمت موفقیت را راحت‌تر سپری کنید.
5. برای به دست آوردن نتیجه دلخواه وارد عمل شوید.
داشتن زندگی موفق به این معنی است که باید اهل عمل باشید. کارهایی که می‌کنیم یا نمی‌کنیم تعیین‌کننده میزان رشد و پیشرفت ما هستند. اگر بخواهیم نتایج خوبی در زندگی به دست آوریم باید برای رسیدن به آنها اقدام و عمل متناسب انجام دهیم.
بعنوان مثال، خیلی‌ها اعتقاد دارند که رسانه‌هایی که کار آنها را نشان می‌دهد می‌تواند خیلی به رشد کار آنها کمک کند اما باور دارند که فقط زمانی اتفاق می‌افتد که به اندازه کافی برجسته باشید. بااینکه این گفته معمولاً درست است اما من هیچوقت اجازه نمی‌دهم که این باور مانع من شود. من برای اینکه رسانه‌ها کار من را معرفی کنند ده‌ها بار اقدام کرده‌ام و از هیچ اقدامی خودداری نکرده‌ام.
6. بطور مداوم خودتان را به‌روز کنید.
باید یاد بگیرید که هیچوقت عقب ننشینید. همیشه برای بهتر شدن کاری هست که می‌توانید انجام دهید. ممکن است امروز توانایی‌ها و مهارت‌های زیاد و عالی داشته باشیم اما باوجود خوب بودن آنها، مهارت‌های ما باید مداوم رشد کند. آدم‌های فوق‌العاده و موفق همیشه در حال یادگیری، مطالعه و رشد دادن خودشان هستند. پس برای رسیدن به موفقیت باید همیشه سطح خودمان را بالا بکشانیم.
7. فیدبک بخواهید.
مهم نیست که چقدر باید پیشرفت کنیم، مهم این است که نقاط کوری خواهیم داشت. نقاط کور چیزهایی درمورد ما هستند که اطلاعی از آنها نداریم و هیچوقت نمی‌توانیم چیزهایی که نسبت به آن کور هستیم را رشد دهیم. خواستن نظر و فیدبک دیگران ساده‌ترین، سریع‌ترین و موثرترین راه برای ارتقاء فردی است.
من هر کاری که می‌کنم، فوراً تقاضای فیدبک می‌کنم. در کار قبلی که بودم، معمولاً از مدیر و همکارانم می‌خواستم که نظراتشان را ابراز کنند و بگویند که چطور می‌توانم پیشرفت کرده و بهتر شوم. خیلی وقت‌ها با دوستاننم جلسات فیدبک می‌گذاشتیم و در آن همدیگر را راهنمایی می‌کردیم. در وبلاگم هم مدام از نظرات خوانندگانم استفاده می‌کنم.
8. سعی کنید در هر کاری اول شوید.
صبر کنید، فکر کردید عادات لازم برای دستیابی به موفقیت و برتری فقط 7 مورد است؟
یک عادت دیگر هم هست که مخصوص افراد فوق‌العاده و موفق است و آن اینکه سعی کنید در هر کاری همیشه اول شوید. کسی که دنبال رتبه متوسط است هیچوقت فوق‌العاده نخواهد شد. برای فوق‌العاده بودن باید سعی کنید همیشه بالاترین باشید. فقط زمانی می‌توانید بهترین نتایج را به دست آورید که استانداردهای زندگیتان را بالا ببرید.
بعنوان مثال من دوست دارم که وبلاگم برترین وبلاگ موجود در زمینه موفقیت و پیشرفت فردی باشد. هر زمان که مقالاتم را می‌نویسم، سعی می‌کنم بالاترین کیفیت را داشته باشند به همین دلیل خوانندگانم ارزش مقالاتم را تشخیص می‌دهند و خواندن آنها را به دیگران هم پیشنهاد می‌دهند. همین باعث رشد و موفقیت وبلاگ شده است.
خط آخر ...
این عادت‌ها به من کمک کرده‌اند در زندگی به برتری دست یابم و همه ما اگر آنها را تمرین کنیم نتایجی عالی به دست خواهیم آورد.

 


پنج شنبه 91 فروردین 31 , ساعت 12:36 عصر

با سلام و تشکر از اینکه وبلاک مرا انتخاب نمده اید


<   <<   56   57   58   59      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ