با استفاده از تنوع طرح و رنگ لامپ های ال ای دی، زیبایی و تکنولوژی را در خانه پیوند بدهید. این روزها به دلیل صرفه جویی در مصرف برق و پرداخت هزینه های بالای آن دیگر از لامپ های 100 و 200 وات با آن حباب های بزرگ خبری نیست و لامپ های کم مصرف و به تازگی لامپ های ال ای دی میهمان خانه ها شده است.
این لامپ ها علاوه بر روشنایی، کاربردهای فراوانی در چیدمان منزل دارند و می توان به وسیله آنها فضا و حس و حال تک تک قسمت های خانه را تغییر داد.در این مطلب با قابلیت ها و فواید لامپ های ال ای دی آشنا می شوید.
2- برای زمانی که امکان تغییر رنگ دیوارها را ندارید، می توانید با یک تغییر برنامه به سادگی از لامپ های ال ای دی استفاده کنید و رنگ مورد علاقه تان را ایجاد کنید. 3- تنوع در مدل و قابلیت نصب اینگونه لامپ ها این امکان را به شما می دهد که از آنها در هر قسمتی از خانه از دستگیره در گرفته تا تغییر رنگ آب دوش یا شیر دستشوییو حتی نورپردازی جداکننده ها استفاده کنید.
5- استفاده از لامپ های ال ای دی در مراسم تولد، عروسی و میهمانی های مختلف باعث زیبا و باشکوه تر شدن فضا می شود. 6- لامپ های ال ای دی گزینه بسیار مناسبی برای اتاق کودک است و می توانید از رنگ های مختلف آن با زمانی مشخص به طور خودکار استفاده کنید. بی شک این تغییر رنگ ها می تواند موجب شادی و هیجان در کودکان شود.
- کاهش هزینه برق - دوام زیاد و عمر طولانی حدود 100 هزار ساعت - قیمت ارزان - قابلیت تبدیل 90 درصد انرژی به نور - ایمنی بالا - داشتن نور مشخص و واضح حتی در روز |
به گزارش پرشین وی به نقل از فرهنگ، عقرب سیاه سرانجام بامداد روز سه شنبه قرار است به دار مجازات آویخته شود؛ عقرب سیاه سال 1387 و پس از تلاش برای ربودن یک زن توسط پلیس در جنوب تهران دستگیر شد و اواخر سال 1389 به اتهام آزار و اذیت و سرقت اموال 30 زن و دختر جوان در دادگاه محاکمه شد. او در محاکمه اول به اعدام محکوم شد و در محاکمه دوم تبرئه گردید. تبرئه او باعث ایجاد بحثهای اعتراضآمیز در میان رسانههای اجتماعی شد و قربانیان هم نسبت به نقض حکم اعدام توسط دیوانعالی کشور، اعتراض کردند. این مسئله حتی باعث اعتراض رئیس قوه قضائیه به حکم شد. وی در سومین محاکمه در بهمن 1390 به اعدام محکوم شد. در چه تاریخی و در چه محلی طعمه عقرب سیاه شدید؟ به درستی تاریخ دقیق این حادثه خاطرم نیست اما 6 سال پیش زمستان بود که در روزی که به شدت برف باریده بود طعمه این فرد کثیف شدم. واقعه را برایمان شرح دهید؟ بعد چه شد؟ پس از چند دقیقه این فرد به سمت عقب برگشت و یک سینی خرما را به سمت من گرفت و به من تعارف کرد من هم عزادار فوت یکی از اقوام بودم و به همین دلیل برای احساس همدردی با این فرد یکی از خرماها را برداشته و خوردم. پس از آنکه فاتحه را قرائت کردم شروع به خوردن خرما کردم و پس از تنها چند لحظه کوتاه همه چیز دور سرم گشت و دیگر هیچ چیزی متوجه نبودم. هیچ چیزی را متوجه نمیشدید؟ چرا به طور کامل هنوز به خواب نرفته بودم و هنوز روشنی هوا را میتوانستم احساس کنم. بعد از آن خاطرتان هست چه شد؟ عقرب سیاه خودرو را به گوشه اتوبان هدایت کرد و از ماشین پیاده شد و با یک وسیله که بعداً متوجه شدم به آن شوکر میگویند چندین بار به بدن من زد و دیگر از آنجا به بعد چیزی خاطرم نماند تا بالای تپه سردی که در فشافویه وجود داشت. چه طور شد که بیدار شدید؟ نمیدانم چقدر زمان گذشته بود زیرا ساعتم را از دستم باز کرده بود اما به محض آنکه به هوش آمدم دیدم روی تپهای به صورت دراز کش رها شدهام و عقرب سیاه در حال زدن ضربه با سنگ به گیجگاهم است. عکس العمل شما چه بود؟ بدنم هیچ گونه احساسی نداشت تنها گریه میکردم از اینکه چرا لباسی بر تن ندارم حتی نمیتوانستم خودم را تکان بدهم. نمیتوانستم فریاد بزنم. از او پرسیدم چرا این کار را میکند و مدعی شد من صورت وی را دیدهام و باید بمیرم تا او شناسایی نشود. فقط شما را با سنگ میزد یا نه؟ نه فقط سنگ نبود بدنم بی حس بود اما متوجه شدم که با یک پیچگوشتی دارد بدنم مرا سوراخ میکند تمام بدنم غرق در خون شده بود. بعد از آن چه شد؟ سرم داد و هوار کرد و از من خواست تا روش کشتنم را انتخاب کنم گفت یا باید مرا زنده زنده دفن کند یا اینکه من را زیر چرخهای خودروی پرایدش له کند. به او گفتم من طاقت زجر کشیدن ندارم مرا خفه کن اما از تو یک درخواست دارم. چه چیزی از عقرب سیاه میخواستید؟ به او گفتم داخل کیفم یک قرآن است و عکس پسرم تورو خدا قرآن را به من بده و اجازه بده با عکس پسرم وداع کنم اما او قرآن را به صورت من کوباند و عکس پسرم را هم پاره کرد و در قبری که برای من کنده بود ریخت. عقرب سیاه دست و پای شما را بسته بود؟ بله عقرب سیاه دستان مرا از پشت بسته بود مانند متهمانی که از پشت سر به آنها دست بند زده میشود. پایتان را هم بسته بود؟ بله پاهایم را با شال و روسری سرم بسته بود و اجازه هیچ گونه تکان خوردنی را به من نمیداد.
عقرب سیاه شروع کرد به فشار دادن گلوی من و مرا خفه کرد. شما متوجه شدید؟ باورتان نمیشود اما بالای سر جنازه خودم ایستاده بودم و داشتم میدیدم که گلویم را دارد فشار میدهد اما هیچ کاری از دستم بر نمیآمد. چگونه نجات پیدا کردید؟ نمی دانم چقدر از زمانی که مرا خفه کرده بود گذشته بود اما به هوش آمدم و خودم را به پایین تپه برفی و سنگی کشاندم و رسیدم لب جاده اصلی.
بله دقیقاً همانجا بود که یک راننده کامیون ایستاد و پتویی که در داخل خودروی خود داشت را به دور من پیچید و بعد از آن هم با مأموران پلیس و اورژانس تماس گرفت. چگونه خانوادهتان از موضوع با خبر شدند؟ بعد از آنکه حالم بهتر شد شماره خانوادهام را به مأموران پلیس دادم اما آنقدر از سوی عقرب سیاه شکنجه شده بودم که خانوادهام با دیدنم مرا نشناخته بودند و مدعی شده بودند من دخترشان نیستم. شما در دستگیری عقرب سیاه موثر بودید بفرمایید چگونه این کار را انجام دادید؟ من در دستگیری وی موثر نبودم بلکه در شناسایی منجر به دستگیری وی نقش داشتم. ماجرا از چه قرار بود؟ من با توجه به دیدن چهره وی توانستم از او چهره نگاری کنم و همین امر باعث شد ابتدا مرد جوانی در اصفهان شناسایی شده و دستگیر شود و بعد از آن هم عقرب سیاه بر اساس همان چهرهنگاری یک سال و نیم بعد دستگیر شد. شنیدهایم که عقرب سیاه در طول این سالها طعمههای خود را تهدید کرده موضوع از چه قرار است آیا صحت دارد؟ بله عقرب سیاه بیشتر موارد از زندان رجایی شهر به من و مابقی زنانی که طعمه وی بودهاند تماس میگیرد و مدعی میشود اگر به دادگاه برویم و بر علیه او شهادت بدهیم ما را خواهد کشت. موضوع تهدیدها را برایمان تعریف کنید؟
شما به او چه گفتید؟ به او گفتم حتی اگر قاری قرآن هم شده باشی باید اعدام شوی زیرا تو وحشی هستی. برخورد عقرب سیاه چه بود؟ به محض آنکه به او گفتم باید بمیری لحن وی تغییر کرد و شروع کرد مرا تهدید کرد و مدعی شد میداند اسم فرزندم چیست و حتی در کدام مدرسه درس میخواند. این اطلاعات را از کجا به دست آورده بود؟ نمیدانم اطلاعات شخصی من و 30 زن دیگر را چگونه به دست آورده است اما هربار با همین اطلاعات ما را تهدید کرده است. شما بعد از آنکه متوجه شدید از پسرتان خبر دارد چه کاری کردید؟ به سرعت خانهام را تغییر دادم و مدرسه فرزندم را نیز تغییر دادم. تهدیدهایش متوقف شد؟ نه بار دیگر با من تماس گرفت و مدعی شد "خیال کردی اگر مدرسه فرزندت را تغییر بدهی یا خانهات را جا به جا کنی من نمیتوانم پیدایت کنم " به شدت ترسیده بودم اما دیگر نمیدانستم باید چه کنم.
|
اسلام و آزادی ادیان در تایلند
مطابق آخرین سرشماری رسمی 94.7 درصد تایلندی ها را بوداییان تشکیل میدهند و پس از بوداییان، مسلمانان با جمعیتی بالغ بر 4.6 درصد دومین گروه مذهبی بزرگ در تایلند به شمار می روند که از نژادهای تایی و مالایی هستند و عمدتاً در چهار ایالت جنوبی کشور یعنی شهرهای پاتانی، یالا، ناراتی وات و قسمت هایی از شهر سونگلا سکونت دارند اما غیر رسمی جمعیت مسلمانان این کشور را تا درصد نیز برآورد کرده است.
به گزارش خبرنگار سرویس بین الملل شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) :اغلب مسلمانان در جوامع جدا از غیر مسلمانان زندگی می کنند و ساکنان مناطق جنوبی تایلند را اغلب تایلندی های مالایی تبار تشکیل می دهند.
مسیحیان که عمدتاً کاتولیک هستند در شمال تایلند زندگی می کنند و 7 درصد از کل جمعیت کشور را تشکیل میدهند و اکثر کلیساهای آنان توسط آمریکاییها اداره می شود.
تعداد کمی از سیک ها و هندو ها نیز در شهرهای مختلف تایلند زندگی می کنند که دارای نفوذ زیادی در جامعه تایلند هستند و به شکل جدی در تجارت خرده فروشی مشغول اند.
همچنین جامعه کوچکی از یهودیان در تایلند وجود دارد، که قدمت آن به قرن 17باز برمی گردد از سال 2001 ، فعالان مسلمانی که علیه فساد و تبعیض های قومی دولت مرکزی دست به تظاهرات زده اند ، توسط برخی از مقامات دولت تایلند به عنوان تروریست یا جدایی طلب متهم شده اند.
آزادی ادیان
قانون؛ حق آزادی ادیان و مذاهب را فراهم کرده است، و دولت نیز این حق را محترم می شمارد.
با این حال، گروه های جدید مذهبی بدون گرفتن مجوز از نهادهای دولتی مرتبط با نظارت بر ادیان نمی توانند بنیاد یا موسسات تبلیغی مذهبی دایر کنند و اقدام به تبلیغ عقاید مذهبی خود نمایند.
سازمانهای مذهبی کاتولیک در تبلیغ عقاید مذهبی خود بصورت آزادانه عمل می کنند و دولت فقط فعالیت سازمان های مذهبی جدیدی که به صورت رسمی ثبت نشده اند رامحدود می کند. تعداد محدودی از مبلغان مذهبی ادیان بطور رسمی در تایلند مشغول فعالیت هستند و مبلغینی که از دولت اجازه تبلیغ ندارند می توانند آزادانه در کنار سایر فرقه های مذهبی به زندگی و کار ادامه دهند و تنها اجازه فعالیت های مذهبی را ندارند.
با این حال، ادامه خشونت های جدایی طلبانه در استان های مرزی جنوبی ، موجب بی اعتمادی در روابط بین بودائیان و مسلمانان شده است.
آمریکا با اعمال خط قرمز علیه ایران مخالفت کرد
واشنگتن ــ ایالات متحده ی آمریکا ضمن تأکید بر وجود زمان لازم برای گفتگو بر سر برنامه ی اتمی ایران، طرح اسرائیل برای اعمال خط قرمز علیه برنامه ی اتمی تهران را رد کرد.
به گزارش کردپرس، به نقل از آژانس خبری شینهوا، جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید روز دوشنبه در کنفرانسی مطبوعاتی ضمن رد طرح اسرائیل اعلام کرد: " ما معتقدیم هنوز زمان کافی برای حل این مسئله وجود دارد، ما می توانیم با دیپلماسی و اعمال تحریم های سخت و فشار علیه ایران، رویکرد تهران در برنامه ی هسته ای را تغییر دهیم."
این سخنگوی کاخ سفید، که کشورش با اسرائیل بر سر برنامه ی هسته ای ایران دچار اختلاف نظر جدی شده است، ضمن اذعان به مذاکرات گسترده میان تلاویو و واشنگتن بر سر برنامه ی اتمی ایران اعلام کرد: آمریکا همچنان معتقد به اعمال تحریم علیه ایران است ولی در عین حال تهدیدات اسرائیل علیه تهران را تکرار کرد و افزود: " ما در مذاکره با مقامات اسرائیلی یادآور شده ایم که درِ مذاکره و گفتگو برای همیشه باز نخواهد بود."
از سوی دیگر ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه ی آمریکا روز گذشته به سؤال خبرنگاران در مورد اعمال طرح خط قرمز پاسخ نداد و اعلام کرد: باید به شیوه های مختلف به ایران فشار آورد تا به گفته ی وی ایران «مجبور به همکاری با جامعه ی بین المللی شود.»
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل طی مصاحبه ای با کانال تلویزیونی کانادا در روز یکشنبه خواستار اعمال خط قرمز بر برنامه ی اتمی ایران شد چرا که به ادعای وی ایران تا زمانی که از مصمم بودن جامعه ی بین الملل مطمئن نشود حاضر به پذیرش خواسته ها نخواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران بارها ضمن رد ادعاهای اسرائیل، آمریکا و همپیمانانشان اعلام کرده است: برنامه ی هسته ای اش صلح آمیز است و بازرسان می توانند در هر زمانی از سایت هایش بازدید کنند.
ادامه ماجرای بدهی مالی هدیه تهرانی !!
جام کشکول؛ فارس نوشت: «علی فرزان فرد» وکیل پرونده بهزاد فراهانیپور درباره آخرین مرحله مزایده قاب عکسهای هدیه تهرانی توضیح داد: با توجه به صحبتهای مطرح شده در روزهای اخیر جهت جلوگیری از حراج قاب عکسهای ایشان، به خانم «هدیه تهرانی » فرصت یک ماهه داده شد تا در این فرصت اقدام به پرداخت دیون خود نماید .
وی در ادامه گفت: امروز حراج آثار هدیه تهرانی برگزار نشد و فرصت یک ماهه به ایشان داده شد تا نسبت به دیون خود اقدام مؤثر نماید؛ در صورت عدم اقدام ایشان مزایده دوم آثار هنری برگزار میشود.
فرزان فرد در ادامه گفت: از طریق مراجع ذیربط به خانم هدیه تهرانی تذکر داده شده است که بر وفق قانون چک و اصلاحات بعدی آن، خسارت تاخیر تادیه دیون موکل بر عهده ایشان است که در صورت درخواست موکل، خانم تهرانی ملزم به پرداخت آن خواهد بود. به نظر میرسد ایشان بهتر است این نکته مهم را مد نظر قرار داده و پرداخت دیون خود را در اولویت مالی و کاری خویش قرار دهد.
وی در خاتمه گفت: امیدواریم ظرف یک ماه آینده و قبل از به جراح گذاشتن آثارشان نسبت به پرداخت دیون خویش اقدام نمایند تا این مسئله ختم به خیر شود.
«هدیه تهرانی» به دلیل صدور چک بلامحل بابت حقالوکاله و هزینه دادرسی و پرداخت خسارت تاخیر و تادیه از تاریخ سررسید چک در حق بهزاد فراهانیپور به پرداخت مبلغ 463256270 ریال محکوم شده است.
این محکومیت در رابطه با برپایی نمایشگاه عکس «آبانگان» در آذرماه 88 بوده است که با حاشیههای فراوانی روبرو شد.
عبدالله السنوسی اعلام کرد؛ |
صدور دستور قتل امام موسی صدر از سوی قذافی/مکان دفن رهبر شیعیان لبنان |
رئیس سرویس اطلاعاتی سابق لیبی از دستور قتل امام موسی صدر و همراهانش از سوی دیکتاتور مقتول و دفن آنها در منطقه صحرایی خبر داد. |
به گزارش خبرگزاری مهر روزنامه الاهرام گزارش داد: عبدالله السنوسی رئیس سرویس اطلاعاتی معمر قذافی اعتراف کرد که دیکتاتور مقتول لیبی دستور قتل امام موسی صدر و همراهانش را صادر کرده است. وی که پس از موافقت مقامات موریتانی به طرابلس بازگشته و به مقامات لیبی تحویل داده شده است، افزود: امام موسی صدر با پذیرش سلاح و پول از سوی قذافی برای دامن زدن به جنگ داخلی در لبنان در سال 1978 مخالفت کرد و کار به درگیری فیزیکی کشید و محافظان قذافی وارد عمل شدند. السنوسی گفت : معمر قذافی بلافاصله دستور قتل امام موسی صدر و همراهانش را در مقابل دیدگانش داد و آنها را در منطقه صحرایی در نزدیکی پایتخت دفن کردند. این در حالی است که "عدنان منصور" وزیر امور خارجه لبنان قبلا ضمن تکذیب اخبار منتشر شده درباره امام موسی صدر در رسانه ها گفته بود: کمیته ویژه پیگیری سرنوشت امام موسی صدر به رایزنی های خود با طرفهای دخیل در این پرونده ادامه می دهد.رایزنی به صورت پنهانی انجام می شود و تمایل شدیدی برای رسانه ای نشدن رایزنی ها و اطلاعات وجود دارد. شایان ذکر است امام موسی صدر و همراهانش که در سفری رسمی به دعوت معمر قذافی در لیبی حضور داشتند در روز 9 شهریور1357 ناپدید شدند و از آن زمان تاکنون گزارشهای متعددی درباره شهادت و حیات این شخصیت برجسته شیعیان و یکی از بنیانگذاران مقاومت علیه رژیم صهیونیستی مطرح شده است. |
استقرار نگهبانان زن در تالارهای عروسی
رییس مرکز انتظام پلیس پیشگیری نیروی انتظامی از حضور نگهبانان زن در مراکز تفریحی، آموزشی و تجاری مخصوص زنان خبر داد و گفت: این زنان برای حفظ حریم بانوان فعالیت میکنند.
ایسنا نوشت: سرهنگ سیفیان با اعلام خبر حضور بانوان نگهبان در اماکن خصوصی و دولتی گفت: این زنان نگهبان برای حفظ حریم بانوان در مکانهای خصوصی و عمومی به فعالیت میپردازند.
وی با بیان اینکه این زنان آموزشهای لازم را در راستای حفاظت از محلها میبینند، گفت: این افراد در قالب موسسات حفاظتی مشغول به کار میشوند.
رییس مرکز انتظام پلیس پیشگیری ناجا با بیان اینکه این زنان در پارکها، مناطق تفریحی همچون فروشگاهها و ... فعالیت میکنند، گفت: از آنجایی که برخی سارقان زن بوده یا برخی سارقان در پوشش زنانه اقدام به انجام اعمال مجرمانه میکنند، وجود و استقرار نگهبانان زن به خصوص در مراکزی که مخصوص زنان است، مهم است.
سیفیان با بیان اینکه ضریب امنیت مناطق تفریحی و آموزشی به میزان سرمایهگذاری و همچنین گرایش مردم جامعه به این محلها، نقش مهمی دارد، تاکید کرد: اگر امنیت محلهای تفریحی، آموزشی و تجاری تامین شود، علاوه بر گرایش مردم و رونق کسب و کار، سرمایهگذاری نیز افزایش مییابد.
وی استخرهای زنان، تالارهای عروسی، آرایشگاهها و ... را از جمله مکانهایی نامید که زنان نگهبان میتوانند در آن به فعالیت بپردازند گفت: وجود نگهبانان زن علاوه بر حفظ اموال، باعث از بین رفتن مشکلاتی که ممکن است توسط موبایلهای دوربیندار و برخی رفتارهای ناهنجار و ... ایجاد شود، مثمر ثمر باشد.
بنده به عنوان فردی که جزء کوچکی از جریان اصلاحات است معتقدم به سادگی نمی شود بگوییم این انقلاب را رها کن و سراغ انقلاب دیگر برو.
انتخاب - سید محمد خاتمی در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران، تصریح کرد: شخص من بیش از اینکه به انتخابات بیندیشم به تغییر فضا میاندیشم.
او در مورد شرکتش در انتخابات اخیر می گوید: اما مورد شرکت من در انتخابات سال پیش چون احساس کردم جریانی بخصوص در خارج از کشور رسما هدف خود را براندازی می داند و تحریم انتخابات را در دستور کار قرار داده است از سوی دیگر ما و اصلاح طلبان هم با این که به صراحت بر عدم تحریم تأکید کرده ایم و عدم شرکت در انتخابات را به معنی ندادن لیست و نداشتن نامزد دانسته ایم از هر دو طرف می کوشیدند اصلاحات و همه منتقدان را تحریمی به حساب آورند و جزء براندازان محسوب کنند که به نظرم می بایست با آن مقابله کرد که شرکت در انتخابات از جمله برای همین بود.
خاتمی در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: حس قهرمانگرایی و قهرمانپروری نشان از بیماری روانی تاریخی دارد..متاسفانه بعد از 2 خرداد ما دچار هیجاناتی شدیم و در این بین شعارها و مسائلی مطرح شد که باعث ایجاد بدبینیهایی در جامعه و تقابل شد که این تقابل به نفع کسانی تمام شد که چندان به حق و حرمت مردم اعتقادی ندارند.
متن پاسخ رییس جمهور سابق کشورمان به دانشجویان در پی می آید:
در آغاز من هم از مرحوم مهندس بازرگان و همه بزرگانی که در طول این نیم قرن، بلکه یک قرن گذشته در عرصه پیشرفت جامعه، اعتلای کشور و آزادی مملکت و نیز عرضه اسلامی که واقعا جوابگوی نیازهای انسان و روزگار ماست، تلاش کردند ذکر خیر می کنم.
البته بحث درباره شخصیت افرادی نظیر جناب مرحوم مهندس بازرگان نیاز به مجالی دیگر دارد. با آرزوی علو درجات برای ایشان و همه بزرگان گذشته و با تشکر از شما به خاطر مطالبی که مطرح کردید.
با توجه به اینکه زمان محدود است فرصتی نیست مفصلا به همه سؤالات پاسخ بدهم از جمله این که بگویم خاتمی کیست و چیست و خیلی هم مهم نیست که وقت خود را صرف آن کنیم.
به جای آن بیاییم و به عنوان کسانی که در این عصر و زمان زندگی میکنیم و با مختصات تاریخی جامعه ایرانی که در آن به سر می بریم بیشتر آشنا شویم، دردها و درمان ها را بشناسیم. این امر خیلی مفیدتر است.
درواقع اگر ما به جای تجزیه و تحلیل افراد و شخصیتها، بتوانیم جامعه و تاریخ کشور را بشناسیم و راهکاری منطقی در مورد مدیریت آن پیدا کنیم آن وقت میتوانیم در مورد انسانها نیز قضاوت کنیم. به تعبیر امیرالمومنین «نیایید امور و جریانات را با افراد بسنجید شما حق را بشناسید سپس افراد را با ملاک حق بسنجید»
ولی به هر حال سؤالتان را به اجمال پاسخ می گویم: در سال آخر ریاست جمهوری یا سال 83، نامه ای برای فردا نوشتم که ناظر بر همین جریان بود.
آن «فردا» امروز است و شما آن را مجددا بخوانید. شاید در مورد خودم و جامعه و مشکلات و راه حل های آن چیزی دستگیرتان شود.
نمیخواهم بگویم آنچه در آن نامه آمده درست است، اما دیدگاهی که داشتیم و مشکلات حاضر در جامعه و این که چه چیزی قابل پیاده شدن در جامعه هست یا نیست و چرا؟ مطالبی آمده است.
بالاخره جامعه محیط آزمایشگاهی علوم طبیعی نیست که بتوانید مواد را دفعتا ترکیب یا تجزیه کنید و خیلی فوری محصولی را به دست آورید.
در جوامع، امور به صورت تدریجی حاصل می شود و آگاهان خیرخواه می توانند با تأمل و شناخت راه و داشتن استراتژی و تاکتیک و به صورت جمعی ، نه فردی و پیداکردن راه حلی درست و رهبری استراتژیک البته نه فردی، امور قابل پیاده شدن را بیابند و اندک اندک پیاده کنند.
* برای گرفتن پاسخ کاملتان بهتر است شما «نامه ای برای فردا» را بخوانید تا حدود زیادی به این مساله پاسخ داده ام البته خیلی به خود نپرداخته ام اما به اینکه چرا جامعه ما احساس میکند به قهرمان نیاز دارد و این چه درد تاریخی است، پرداخته شده.
واقعا در این جامعه و فرهنگ بسیار غنی و تاریخ پرفراز و نشیب و طوفانهای عظیم که پشت سر گذاشته شد جا دارد بپرسم، چرا با همه این عظمتها و بزرگی ها مردمش به دنبال این هستند که کسی آنها را نجات دهد و با پیداکردن این فرد همه کارها را متوجه او کنند. اگر هم اتفاقی نیفتاد، دلسرد شوند؟
این طرز تفکر، مشکل و بیماری تاریخی است که عمده ریشه شکل گیری آن در تاریخ استبدادزده ماست، به خصوص در طول 150 - 200 سال گذشته که ملت تحقیر شد و به نوعی اعتمادبه نفس از او گرفته شد درنتیجه در پی این بود که دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
یکی از علل استقرار دیکتاتوریها همین است، با اینکه انقلاب مشروطیت در جامعه ما بسیار مهم بود اما بسیاری از مردم از استبداد رضاشاه استقبال کردند. واقعا چرا؟
برای اینکه در آن زمان هرج و مرج شد و نتوانستند آزادی را پایدار کنند و به جان هم افتادند، از سوی دیگر فساد قاجاری همه را بیزار کرده بود و در این بین دروغگویانی با شعار آبادکردن و قوی کردن مملکت ایران و ایجاد امنیت، مردم را به سمت خود کشیدند و رضا خان به روی کار آمد. و بعد مردم دیدند که این قهرمان نما چه به سرشان آورد.
حس قهرمانگرایی و قهرمانپروری نشان از بیماری روانی تاریخی دارد و این که می گویم جامعه ما بیمار است خدای ناکرده در صدد تحقیر ملت بزرگمان نیستم.
این ملت عزیز و قوی است ولی یک انسان نیرومند را هم بیماری و میکروب از پای می اندازد و زمین گیر می کند و برای به پا ایستادن آن باید سیستم ایمنی و دفاعی او تقویت و میکروب را از تن بیرون کرد و این ملت این ظرفیت را دارد.
همانطور که بارها گفتم اگر میخواهید بدانید روحیه این ملت چیست، همان روحیه مشروطیت، نهضت ملی، انقلاب اسلامی و اصلاحات و... است و امر مشترک همه آنها این است که این مملکت، استبداد نه، آزادی میخواهد، استقلال میخواهد، وابستگی به بیگانه نمیخواهد و پیشرفت میخواهد.
البته فرهنگ غالب مملکت ما اسلامی است و همه آن را قبول داریم. و اسلامی نیز که در انقلاب ما بود ادعا داشت که آزادی، استقلال و پیشرفت را به مردمانش هدیه میدهد. حال اگر اسلام به گونه ای دیگر تعبیر می شود و تلاش برای تحمیل آن صورت می گیرد آن انحراف از انقلاب و خواست تاریخی ملت است.
اما ملت این است ولی اینکه چرا در کشور ما آزادی، پایدار و نهادینه نمیشود و چرا مشکلات پیش میآید و چرا از دل هر جریانی چون مشروطیت رضاخان یا بعد از آزادی هرج و مرجگونه شهریور 20 و نهضت ملی و استقرار حکومت ملی مصدق و کودتای 28 مرداد و دیکتاتوری نفس گیر بیرون میآید، جای سوال است؟
یا با آنکه انقلاب اسلامی ما که با شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی آمد و مردم را بر سرنوشت خود حاکم کرد و آزادی را به ارمغان آورد چه شد که در جامعه باز سخت گیری و مشکلات پدید آمد؟ جنگ تحمیلی، تهدیدها، ترور و … طبیعی بود که جامعه انقلابی را از وضع طبیعی خود خارج کند و بعضی مسائل فوق العاده مقتضای انقلاب ما نبود و امام هم در سالهای آخر عمر گفتند در جاهایی ما از قانون تخطی کردیم، اما بناست که همه به قانون برگردیم ولی متاسفانه بعد از آن به جای اینکه استثناهایی که امام گفته بود رفع شود و قاعده سرجایش بیاید استثناها قاعده شد و قاعده هم که همان قانون اساسی بود خیلی مورد توجه قرار نگرفت.
شما بنشینید و این مساله را از نظر جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی بررسی کنید که چرا جامعه ما این چنین است. باید بگویم کشور ما ظرفیت فراوان دارد و باید این ظرفیت پرورش داده شود.
اتفاقا یکی از مسائل مهمی که می تواند کمک کند ایجاد حکومتهای ملی و آزادی خواه است. اگر بخواهیم آزادی به معنای واقعی شکل بگیرد باید بدانیم بسیاری از معیارهای آزادی را در کشورهای دیگر ممکن است قبول نداشته باشیم در ثانی با ظرفیتهای تاریخی کشورمان نباید انتظار داشته باشیم که فردا ایران مانند سوئیس شود نه میخواهیم و نه میتواند آن گونه شود.
این مسائل باید به تدریج پیش رود. اتفاقا یکی از نقشهای حکومتهای واسطه این است که به حق و آزادی مردم اعتقاد داشته باشند و در عین حال واقعیتها را در نظر بگیرند.
متاسفانه بعد از 2 خرداد ما دچار هیجاناتی شدیم و در این بین شعارها و مسائلی مطرح شد که باعث ایجاد بدبینیهایی در جامعه و تقابل شد که این تقابل به نفع کسانی تمام شد که چندان به حق و حرمت مردم اعتقادی ندارند یا آن را دارای اولویت نمی دانند.
می دانید که ما میتوانستیم و می بایست با تدبیر بهتر خواسته ها و اولویتهایمان را بیان کنیم. البته من معتقدم که واقعا باید اصلاحات نقد شود. برخی در این بین معتقد بودند کوتاهی شد بنده این را قبول دارم اما در بسیاری مواقع میل به تغییر بیش از ظرفیت کشور بود و همین مساله باعث بروز توقعاتی در جامعه شد و به جای اینکه پایه ها را درست بنا کنیم به اینجا رسیدم. از این رو نقد درست اصلاحات جایگاه خود دارد و باید به این مساله بپردازیم.
در پاسخ به نسبت حاکمیت با ما و اینکه حاکمیت با ما چه میکند بهتر است بگوییم ما با حاکمیت چه نسبتی داریم و این که ما کیستیم؟
در اینکه وضعیت فعلی قابل قبول نیست و مشکلات فراوانی در زمینه اقتصادی فرهنگی و قضایی و سیاسی وجود دارد شکی نیست و خطر و تهدید از خارج هم بیشتر شده است. ولی راهکار چیست و ما که منتقد هستیم چه باید بکنیم؟
آیا توقع داریم که وقتی صبح بلند میشویم همه این اوضاع حل شده باشد یعنی قانون اساسی جای خود باشد و کسانی که مدعی نگهبانی از قانونی اساسی هستند خود را ولی و متولی مردم ندانند و حتی تفسیرهایی که در مورد قانون اساسی میشود با دیدگاه خاص نباشد و دیدگاههای غلطی که در برخی جاها رواج یافته حل شود؟
خب! این خیال پردازی است.
دل ما می خواهد انقلاب به مسیر اصلی خود برگردد، حقوق مردم در کنار ارزش های اسلامی و انقلاب محفوظ باشد و محکم تر شود و … ولی واقعیت ها را هم باید مورد توجه قرار داد.
ممکن است ایده آلی فکر کنیم و واقعیتها را نبینیم ناکام بمانیم یا ایدهالها را نبینیم و فقط واقعیت را ببینیم و از مسیر خود منحرف شویم. جمع بین این دو کار مهمی است.
اما ما کیستیم؟ بنده به عنوان فردی که جزء کوچکی از جریان اصلاحات است معتقدم به سادگی نمی شود بگوییم این انقلاب را رها کن و سراغ انقلاب دیگر برو.
این انقلاب بسیار مهم بود و خونهای بسیاری برای آن ریخته شده است. اتفاقا در تداوم حرکت 150 ساله کشور که به سوی آزادی و استقلال و پیشرفت بوده است انقلاب ما این خواست ها را با هویت تاریخی فرهنگی کشور عجین کرده است.
دیدگاه خاصی از اسلام را عرضه کرده و بسیار هزینه برای آن پرداخته شده است. اینکه بگوییم آن را نمیخواهیم نه معقول و درست است نه عملی.
ما انقلاب و اصول و چارچوبها را قبول داریم و اصل ما این است که همین نظام را با انتقادهایی که به آن داریم قبول داشته باشیم و خواستار از بین رفتن آن نباشیم و توانایی این کار را هم نداریم. کسانی که مدعی براندازی اند دچار توهمند.
برفرض هم که خدای ناخواسته این اتفاق بیفتد چه خواهد شد؟ و جامعه با چه وضع مصیبت باری مواجه خواهد شد؟
جنبش اخیر حرکتی برآمده از متن اصلاحات و توجهش به حادثه انتخابات بود. گرچه کسانی با گرایش های مختلف در آن شرکت داشتند، ولی جهت حرکت انتخابات بود و اعتراضی که نسبت به آن وجود داشت. خوب با این حرکت مقابله شد و آن چه باعث جنبش بود تمام شد؟ بعد چه؟جامعه انتظار این را داشت که هدف و جهت دیگری معرفی شود و شد: آزادی زندانیان سیاسی و تبدیل وضعیت امنیتی به وضعیت آزادی سیاسی، انتخابات سالم و آزاد و تأکید بر این که همه باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنند و این که نظام را قبول داریم. ولی نتوانستیم جامعه ملتهب را درست توجیه و به سوی هدف مقبول هدایت کنیم و با کمال تأسف اعتراض به اصل نظام و حتی براندازی بخصوص در خارج تبلیغ و تقویت شد و جنبش با مشکل روبرو شد.
... اما در مورد شرکت من در انتخابات سال پیش چون احساس کردم جریانی بخصوص در خارج از کشور رسما هدف خود را براندازی می داند و تحریم انتخابات را در دستور کار قرار داده است از سوی دیگر ما و اصلاح طلبان هم با این که به صراحت بر عدم تحریم تأکید کرده ایم و عدم شرکت در انتخابات را به معنی ندادن لیست و نداشتن نامزد دانسته ایم از هر دو طرف می کوشیدند اصلاحات و همه منتقدان را تحریمی به حساب آورند و جزء براندازان محسوب کنند که به نظرم می بایست با آن مقابله کرد که شرکت در انتخابات از جمله برای همین بود.
اما در مورد اصل حکومت: ما باید در درون خود برای حکومت دینی تعریفی داشته باشیم تا همه افراد خود را شهروند آن بدانند و نظام حاکم بر آن اسلامی باشد نه به بخش کوچکی از جامعه اختصاص داشته باشد.
با این دیدگاه که ما رسالت جهالتی داریم و همه باید مطابق اعتقادات ما باشند، قطعا با مشکلاتی مواجه خواهیم شد.
اما در مورد اصلاح طلبان و انتخابات نیز باید بگویم انتخابات مساله بسیار مهمی است و حق تعیین سرنوشت از جمله در انتخابات محقق می شود. .... برای شرکت در انتخابات و رسیدن به نتیجه باید یکسری مسائل را در نظر گرفت. اینکه آیا این مسائل را نادیده میگیریم و وارد انتخابات جدید میشویم؟
یا باید توجه داشته باشیم که انتخابات را از سر گذرانده ایم و به اینجا رسیدیم اگر این باشد باید تامل بیشتری کرد و با توجه به حوادثی که شکل گرفته بدانیم شرکت در این انتخابات چه معنایی پیدا میکند. در ثانی آیا اجازه شرکت در انتخابات داده می شود و آیا تضمینهایی وجود دارد که همه جریانها کاندیدا داشته باشند؟
هر چند انتخابات حق ماست ما باید در این زمینه سعی و تلاش کنیم که این حق از هیچ کس سلب نشود. در عین حال جناح منتقد و اصلاحات میگویند داخل نظام هستیم و این امیدواری را دارند که در عرصه باشند. آیا شرکت کردن یا نکردن در انتخابات تا چه حد می تواند این امر را تحقق بخشد؟ در عین حال که ما از اصول و معیارهایی که داریم و به خاطر آن هزینه پرداخته ایم منحرف نشویم. آنچه مهم است این است که در این بین باید جریانات همسو به اجماع برسند.
من نمیخواهم بگویم بین اصلاحات و جنبش سبز باید خط بکشیم اما باید خط کشیهایی برای برخی از جریانات که منحرف و خطرناک هستند، داشته باشیم.
شخص من بیش از اینکه به انتخابات بیندیشم به تغییر فضا میاندیشم... .
چرا مصر مذاکرات نفتی با ایران را تکذیب کرد؟
در حالی که روز گذشته، برخی از خبرگزاریها و رسانهها به نقل از رستم قاسمی گفتهاند که مذاکرات برای فروش نفت به مصر در حال انجام است، امروز اسامه کمال، انجام هر گونه مذاکره بر سر فروش نفت را تکذیب کرد.
در حالی که روز گذشته، برخی از خبرگزاریها و رسانهها به نقل از رستم قاسمی گفتهاند که مذاکرات برای فروش نفت به مصر در حال انجام است، امروز اسامه کمال، انجام هر گونه مذاکره بر سر فروش نفت را تکذیب کرد.
به گزارش «تابناک»، بحث فروش نفت ایران به مصر، پس از سفر محمد مرسی به تهران داغ و گزارشهایی پیرامون اعلام آمادگی مصر برای خرید نفت ایران، همراه با اخباری شد که بسیاری از رسانهها به آن پرداختند؛ در آنها آمده بود که ایران پیشنهاد فروش دو میلیون بشکه نفت به قاهره را داده است.
بنا بر این گزارش، در همین حال بود که «اسامه کمال»، وزیر نفت مصر به روزنامه دولتی الاهرام گفت: واردات و فرآوری نفت از ایران مانعی ندارد.
همچنین دیروز خبرگزاریها به نقل از رستم قاسمی، وزیر نفت کشورمان اعلام کردند که مذاکره برای فروش نفت ایران به مصر در حال برگزاری است. رستم قاسمی گفته بود، برای فروش نفت به مصر در حال مذاکره هستیم.
اما امروز خبرگزاری رویترز اعلام نموده که اسامه کمال، انجام هر گونه مذاکره برای خرید نفت ایران را تکذیب کرده است.
وی گفته است: هر آنچه درباره گفتوگوی مصر برای خرید نفت از ایران منتشر شده، حقیقت ندارد..
اسامه کمال ادامه داده است: من تأکید و تصدیق میکنم که تاکنون وزارت نفت مصر، هیچ گونه مذاکرهای را در این باره انجام نداده و هر آنچه در این باره گفته میشود، خلاف واقع است.
نکته مهم در این میان آن است که پس از سفر محمد مرسی به تهران، این تصور پدید آمده که روابط مصر و ایران در حال یک نزدیکی تاریخی بعد از بیش از سه دهه قطع ارتباط است. پس از سفر مرسی، اظهارنظر وزیر نفت مصر مبنی بر عدم مانع برای واردات و خرید نفت ایران را نه تنها رسانههای داخلی حتی رسانههای غربی همچون والاستریت ژورنال نیز اعلام کردند.
اما پس از گذشت چندی، این گونه تکذیب انجام مذاکرات برای خرید نفت از ایران جالب توجه و نوع واژگانی که اسامه کمال برای رد این ادعا مورد استفاده قرار داده، در خور توجه و حاکی از نوعی قاطعیت است.
گویا، مقامات دولت مصر هنوز نتوانستهاند خود را در مواضع جدید خویش به عنوان دولتی مستقر تثبیت کنند. برای همین مذاکرات خویش با هر دولت مستقل دیگر را ـ که برخی کشورهای عربی و غربی خواهان آن نباشند ـ انکار میکنند؛ بنابراین، به نظر میرسد در آینده هر نوع مذاکره با دولت مصر با این پیش فرض انجام شود که دولت هنوز در این کشور جا نیفتاده و متغیرهای متعددی بر تصمیمات آنان تأثیر میگذارد.
در واقع شاید بتوان گفت، در اوضاع کنونی، دیپلماسی آشکار با دولتی همچون دولت مصر نه تنها ضرورت ندارد، بلکه باعث چنین نابسامانیهایی هم خواهد شد.
فیلم ضد اسلامی آمریکاییها چگونه ساخته شد؟
روزهای بسیار سخت خاورمیانه در انتظار ایالات متحده است. اگر تاکنون سرخوردگیهای سیاسی و اجتماعی، برخی را بر غرب میشوراند، هماکنون توفانهای بنیانکن مسلمانان خشمگین از توهینهای سخیف به پیامبر اکرم به سوی غرب خواهد رفت.
موج بزرگی از خشم مسلمانان علیه تولید فیلم توهینآمیز نسبت به پیامبر اکرم(ص) توسط یک یهودی اسرائیلی در ایالات متحده، آمریکاییها را به شدت نگران کرده است.
به گزارش «تابناک»، سام باسیل، اسرائیلی 56 ساله مقیم کالیفرنیای آمریکا، نقش تهیهکننده، کارگردان و نویسنده این فیلم سخیف 120 دقیقهای را بازی کرده است. وی مدعی شده است برای ساخت این فیلم بودجه 5 میلیون دلاری با کمک یکصد یهودی ناشناس تهیه کرده است.
فیلم، یک سال پیش و در تابستان سال 2011 با شرکت 59 بازیگر و 45 نفر عوامل ساخته شده است. باسیل فیلم را فیلمی سیاسی دانسته و مدعی شده که ایالات متحده، نیرو و هزینه فراوانی را در جنگهای عراق و افغانستان از دست داده، ولی او میخواهد با ایدهها بجنگد. وی پس از آغاز اعتراضات مسلمانان مخفی شده است.
فیلم با نشان دادن بخشی درباره درگیریهای مذهبی در مصر و خشونت علیه اقلیت مسیحی قبطی در این کشور آغاز میشود و سپس به عربستان در صدر اسلام میرود و به شدت به پیامبر اکرم (ص) و دین اسلام توهین مینماید.
البته ادعا شده که به ظاهر بخشهایی از این فیلم از سال 2011 در اینترنت منتشر شده، اما دوبله شدن آن به زبان عربی باعث گشته که توجه مردم مصر به آن جلب شود.
در این باره، «تری جونز» کشیش دیوانه آمریکایی اعلام کرده است که به مناسبت سالگرد حادثه یازده سپتامبر، قطعهای سیزده دقیقهای از این فیلم را در کلیسای خود نمایش خواهد داد.
در کنار کشیش جونز، از «عصمت زقلمه» رییس دولت خودخوانده قبطی (هیأت عالی حکومت قبطیان مهاجر در آمریکا) و «موریس صادق» وکیل قبطی دادگستری به عنوان حامیان معنوی این فیلم نام برده شده است.
اما در واکنش به انتشار این فیلم، موج بزرگی از اعتراضات در کشورهای اسلامی آغاز شده است؛ در مصر، سفارت آمریکا، نخست با توسل به حق آزادی بیان، سعی در توجیه این کار داشت، ولی بعدها آن را محکوم ساخت. هزاران مصری، شامگاه سهشنبه پیرامون سفارت آمریکا تجمع کرده و پرچم این کشور را پایین کشیده و آتش زدند.
مردم مصر امروز نیز در برابر سفارت آمریکا در قاهره تجمع کردند. به سبب ارتباط برخی از قبطیان تندرو با ساخت این فیلم، بیم آن میرود که آتش خشونتهای مذهبی در این کشور شعلهور شود. محمد مرسی و هشام قندیل، رئیسجمهور و نخستوزیر مصر نیز فیلم را محکوم کرده و خواستار اقدام علیه عوامل آن شدهاند. برخی احزاب مصری، ار زئیسجمهور خواستهاند که سفر خود به آمریکا را لغو کند.
بنا بر این گزارش، در بنغازی در شرق لیبی، به ساختمان کنسولگری ایالات متحده حمله شد و پس از فرار سفیر آمریکا از این محل، وی با شلیک راکت به دست افراد گروه انصارالشریعه به سوی اتومبیل حامل او به همراه سه نفر دیگر کشته شد.
در واکنش به این رویداد، سفارتهای آمریکا در سراسر جهان، تدابیر امنیتی خود را بنا به دستور اوباما به شدت افزایش دادهاند. یک تیم ویژه متشکل از حدود پنجاه نظامی ویژه آمریکایی برای حفاظت از سفارت آمریکا به لیبی فرستاده و از همه آمریکاییهایی که برای انها دلیلی اضطراری وجود ندارد خواسته شده است که کشورهای شمال آفریقا را ترک کنند.
رئیس جمهور آمریکا در واکنش به این حادثه، تأکید کرده است قطعا کسانی که سفیر آمریکا در لیبی را کشتند، محاکمه خواهند شد. «یگال پالمور»، سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل نیز، ارتباط دولتش با این فیلم را رد کرده است.
مردم کشورهای شمال آفریقا و از جمله تونس و الجزایر نیز تظاهرات کردهاند. در تونس، پلیس به سوی مردمی که پیرامون سفارت آمریکا جمع شدهاند، گاز اشکآور شلیک کرده است. تظاهراتکنندگان قصد ورود به سفارت آمریکا را داشتند. در خارطوم، پایتخت سودان نیز برخی در جلوی سفارت آمریکا تظاهرات کردند.
حامد کرزای، رئیسجمهور افغانستان به منظور جلوگیری از شدت گرفتن اعتراضات مردم افغانستان، دستور داده است که وبسایت یوتیوب در این کشور فیلتر شود. در غزه مردم به نشانه اعتراض پرچم آمریکا را به آتش کشیدند. حزبالله لبنان ضمن محکوم کردن ساخت چنین فیلمی، خواستار وضع قوانین علیه چنین کارهایی شده و اخوانالمسلمین اردن نیز خواستار اقدامات مردمی و ملی شده است.
پیش از این، پنج تن از سفرای آمریکا در کشورهای گوناگون در زمان مأموریت خود به قتل رسیدهاند که آخرین آنها آدولف دابس بوده که در سال 1979 در افغانستان کشته شده است. پیش از آن، سفیر آمریکا در لبنان در سال 1976، سفیر آمریکا در قبرس در سال 1974، سفیر آمریکا در سودان در سال 1973 و سفیر آمریکا در گواتمالا در سال 1968 به قتل رسیدهاند.
پس از قتل سفیر آمریکا در قبرس در سال 1974، حادثه کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی، دومین باری است که یک سفیر آمریکا در جریان تظاهرات در اطراف اماکن دیپلماتیک آمریکا کشته میشود.
شاید این رخداد را بتوان تا اندازهای با قتل گریبایدوف، سفیر روسیه در ایران در ژانویه 1829 مقایسه کرد که در جریان آن، مردم خشمگین از تعدیهای روسها، به سفارت روسیه حمله کرده و هر کس را یافتند، به قتل رساندند.
در واکنش به آن حادثه و برای سرد کردن آتش خشم نیکلای اول، فتحعلیشاه فرستادهای را با نامه عذرخواهی و الماسی بزرگ به دربار تزار روس فرستاد. این بار هرچند، حکومت لیبی به سرعت از آمریکا عذرخواهی کرد، احتمالا آتش خشم مردمی که علاوه بر سرخوردگی سیاسی و اجتماعی، بنا به دلایل مذهبی هم از آمریکا عصبانی هستند به راحتی سرد نخواهد شد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عکس محمدرضا مهقانی در آذر ماه93
کریمی:عادت ندارم نان حرام سر سفرهام ببرم
مدیریت برق بندرترکمن
سلیمی در نطق میاندستور: حذف شعار مرگ بر آمریکا کشیدن صندلی از ز
ثروتی خطاب به مسئولان خراسان شمالی: پروژه راهآهن گرگان-بجنورد- م
موسوی در اخطار قانون اساسی: رقم تعرفه برق باید مشخص باشد
قاضی پور در اخطار قانون اساسی مخابرات روستایی باید بررسی شود
گزارش تصویری/ صحن علنی مجلس روز چهارشنبه 15 آبانماه
پیام تسلیت فراکسیون زنان و خانواده در پی درگذشت حبیبالله عسگراول
[عناوین آرشیوشده]