از قوه قضاییه تشکر میکنم
موسوی، سیدعبدالجواد - طرفهای ظهر بود که موبایلم زنگ خورد. گوشی را که برداشتم صدایی رسا گفت:
- جناب آقای موسوی؟
- بله
- عبدالجواد موسوی؟
- بله، بفرمایید!
- از قوه قضاییه تماس میگیرم، گوشی خدمتتون!
با خودم گفتم داش جواد مستقیم از اصل ماجرا اومدن سراغت، کیفتو ببند که حالا حالاها مهمون حضراتی.
خیلی معطل نماندم که صدایی دوباره پرسید: جناب موسوی؟
- بله، بفرمایید
- مدیر کل روابط عمومی قوه قضاییه هستم.
- در خدمتم، بفرمایید.
- خواستم از شما تشکر کنم.
- بابت؟
- بابت مطلبی که نوشته بودید.
- کدام مطلب؟
- مطلب «رحیمی متهم است یا پورمحمدی؟»
- ممنونم، امر دیگری باشد؟
- خیر قربان، عرضی نسیت، فقط میخواستم تشکر کرده باشم.
- سپاسگزارم
- یا علی
- یا علی
مکالمهام که تمام شد رفتم مطلبی را که نوشته بودم یک بار دیگر خواندم. شما هم اگر خواستید میتوانید در همین سایت خبر آنلاین مطلب را ببینید. دو بار هم خواندم. میخواستم ببینم چه چیزی نوشتم که مدیری را خوش آمده. به خودم شک کردم. آنها که اباطیل مرا میخوانند میدانند که تعهدی دارم در تند صحبت کردن با فرادستان. متبختر و متکبر نیستم اما فکر میکنم شأن شاعر و نویسنده و روزنامهنگار – حتی در پایینترین مراتبش که من باشم- فراتر از آن است که با سیاستمدار جماعت با لحنی نرم و آرام سخن بگوید.
این یادداشت هم مثل همه یادداشتهای دیگرم لحن تند و تیزی داشت. به مسوولین قوه قضاییه عتاب و خطاب کرده بودم که اگر جلوی اتهامات بیمدرک و سند را نگیرند به زودی این آتش دامن آنها را هم خواهد گرفت. با این حال یکی از مسوولان عالیرتبه این قوه تلفن کرده بود و اظهار لطف. چه معنیای میتوانست داشته باشد؟ نمیدانم! هر چه بود کاری بود درخور ستایش. فکر کردم اگر آن مدیر محترم با من بد صحبت میکرد و یا فیالمثل مرا بابت مطلبی که نوشته بودم تهدید یا سرزنش میکرد من چه حیثیتی از او میبردم.
ماجرا را پیراهن عثمان میکردم که آی ایها الناس! ببینید که فلان مسوول عالیرتبه در حکومت اسلامی بایت یک اعتراض کوچک قانونی قصد جان مرا کرده است. بدون شک آبرو و حیثیت برای آن بنده خدا و قوه قضاییه باقی نمیگذاشتم. این را حق خودم میدانستم. هر روزی هم که چنین اتفاقی بیفتد من همین کار را خواهم کرد. اما آیا انصاف حکم نمیکند هنگامی که مدیری از در مهر و محبت درمیآید و خلاف انتظار ما رفتار میکند، ما نیز به حکم جوانمردی و فتوت با او رفتار کنیم؟ چند روز پیش اگر به خاطر داشته باشید هنرمند بزرگ روزگار ما یعنی جناب کلینت ایستوود به رئیسجمهور آمریکا توهین کرد. رئیسجمهور اما نه تنها پاسخ او را با دشنام نداد بلکه از ایستوود بسیار محترمانه یاد کرد.
همه همکاران من که این خبر را شنیدند به شدت رفتار رئیسجمهور آمریکا را تحسین کردند و به صراحت گفتند که ای کاش مسوولان ما از رفتار رئیسجمهور آمریکا درس میگرفتند. بلاتشبیه نه بنده کلینت ایستوودم و نه آن بنده خدا اوباما، اما رفتار خوب، رفتار خوب است؛ چه رئیسجمهور امریکا آن را انجام داده باشد چه مدیر کل روابط عمومی قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران. البته این را هم باید در نظر گرفت که جناب ایستوود رسماً به آقای رئیسجمهور توهین کردند و این بنده کمترین فقط با لحنی دلسوزانه به قوه قضاییه تذکر دادم با این حال بار دیگر از آن مدیر محترم تشکر میکنم و امیدوارم رفتار ایشان الگوی مناسبی باشد برای مدیرانی که خود را جزو ذوات مقدس میپندارند و در خیال خود گمان میبرند هرگونه انتقادی نسبت به آنها در حکم اهانت به خدا و اولیا و انبیای الهی است.
زنان چگونه توسط قذافی شکار میشدند؟
به تازگی کتابی جدید درباره ارتباطات غیراخلاقی معمر قذافی رهبر سابق لیبی و زنان در فرانسه منتشر شده است.
به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه کویتی القبس، در این کتاب با عنوان "شکارها در حرمسرای قذافی" آمده است که قذافی دختران و زنان را در جشنها، آرایشگاهها و زندان شناسایی و انتخاب میکرد. این کتاب که "شوکآور" توصیف شده توسط "آنیک کوجین" خبرنگار لوموند فرانسه نوشته شده است.
نویسنده در این کتاب سوءاستفاده جنسی قذافی و قربانی شدن صدها نفر از زنان لیبی، آفریقا و اروپا را به دست او به تصویر کشیده است.
مردی که همیشه به دفاع خود از زنان و حقوق آنها در جهان عرب و آفریقا افتخار میکرد. در این کتاب به زندگی زن جوان 22 سالهای اشاره میشود.
او هنگامی که 15 ساله بود از طرف مدرسه برای تقدیم دسته گل و خوشآمدگویی به قذافی در بازدید او از این مدرسه انتخاب میشود.
در روز بعد این دختر توسط نیروهای وابسته به قذافی ربوده میشود و پس از مدتی اقامت در باب العزیز محل استقرار قذافی و ضرب و شتم و تجاوز جنسی به یکی از محافظان دیکتاتور تبدیل میشود.
زنانی که با نویسنده کتاب ملاقات کردهاند همگی از آسیبها و مشکلات روحی رنج میبردند. قذافی هر زنی را که دوست داشت و میلش میکشید انتخاب و به محل اقامتش منتقل میکرد.
نیروهای ارتش و پلیس لیبی، زنان را به زور از دانشگاهها یا آرایشگاهها به باب العزیزیه منتقل میکردند تا زیرنظر پرستاران خارجی یعنی گالینا، ایلینا یا کلودیا تحت آزمایش خون قرار بگیرند.
تا پیش از این، مسوولان بخش مسکن در محاسبات مربوط به پیشبینی تقاضا در بازار خرید یا اجاره مسکن برای سالهای آتی، به دلیل ناچیز بودن آمار طلاق، بیشتر به آمار ازدواجها اکتفا میکردند. اما در سالهای اخیر از آنجا که معادل 30 درصد ازدواجها، طلاق در شهر تهران اتفاق میافتد، این آمار باید در آمار تقاضای مسکن منظور شود.
درجه رفاه اقتصادی خانوارهای ساکن تهران اندازهگیری شد: 47درصد درآمد ماهانه صرف مسکن میشود.
مطالعهای که شهرداریتهران درباره رفاه اقتصادی پایتختنشینان انجام داده، نشان میدهد: در تهران اگرچه درآمد خانوارها 30درصد از میانگین کشوری بیشتر است و در ظاهر حکایت از مطلوبیت زندگی در این کلانشهر دارد، اما تهرانیها مجبورند ماهانه حدود نیمی از حقوق یا دستمزدشان را برای تامین مسکن هزینه کنند.
براساس نتایج این مطالعه، در تهران اخیرا درآمد خانوادهها به اندازه نهچندان زیادی از هزینههایشان پیشی گرفته که این اتفاق در مقایسه با دو سال پیاپی «مازاد هزینه زندگی»، تاحدودی نقطه قوت سکونت در پایتخت محسوب میشود.
گزارش «دنیایاقتصاد» از آنچه تحت عنوان سالنامه آماری شهر تهران توسط سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران منتشر شده، حاکی است: خانوارهای تهرانی بطور میانگین سالی 13 میلیون و 230 هزار تومان درآمد دارند و در مقابل این عایدی، مجموع هزینههای سالانه آنها رقمی معادل 13 میلیون و 70 هزار تومان است.
این آمارگیری که براساس شاخص هزینهودرآمد خانوارهای شهری در سال89، انجام شده نشان میدهد: درآمد خانوارهای ساکن تهران 5/16 درصد افزایش پیدا کرده در حالی که هزینه زندگی برای این گروه 10 درصد رشد کرده است و به همین خاطر، مقدار ریالی درآمد از مقدار ریالی هزینهها بیشتر شده است.
این گزارش تاکید میکند: هر خانوار تهرانی سالانه به طور متوسط 3 میلیون تومان یا 30 درصد بیشتر از خانوار سایر شهرها درآمد دارد، اما هزینههایی که باید متحمل شود دو میلیون تومان یا 20 درصد بیشتر است.
از سوی دیگر، بزرگترین فاکتور در سبد هزینهای خانوارهای ساکن تهران همچون سایر شهرها، «مسکن» است با این تفاوت که در تهران طی یکسال خانوارها رقمی معادل 6 میلیون و 270 هزار تومان برای تامین مسکن خود پرداخت میکنند در حالی که در سایر شهرهای کشور این رقم به طور میانگین 3میلیون و 700 هزار تومان است.به این ترتیب 47 درصد از کل هزینه زندگی در پایتخت صرف تامین مسکن میشود.
شهرداری تهران در گزارش خود از افزایش 26 درصدی هزینه تامین مسکن در پایتخت خبر داده و تصریح کرده است: در سال88 میانگین هزینه مسکن در تهران 5 میلیون تومان برآورده شده بود.
سرعت عرضه مسکن بیشتر از سرعت تشکیل خانوار
در سالنامه آماری شهر تهران مبحث دیگری در ارتباط با بازار مسکن وجود دارد که نشان میدهد: هماکنون سرعت عرضه مسکن در این کلانشهر از سرعت تشکیل خانوار به عنوان متقاضیان جدید، بیشتر است.
در این گزارش میزان ازدواجها در سال89 در تهران 60 هزار مورد عنوان شده است. این در حالی است که در این سال بیش از 100 هزار واحدمسکونی جدید در تهران ساخته شده است.
به این ترتیب در این سال حدود 40 هزار واحدمسکونی جدید به متقاضیان انباشتهشده در بازار مسکن –متقاضیان قدیمی که طی سالهای قبل توان خرید یا اجاره مسکن را نداشتهاند- رسیده است و این فرصت در بازار مسکن ایجاد شده تا علاوه بر پاسخ به متقاضیان جدید، تامین مسکن خانوارهای منتظر نیز انجام شود.
نتایج مطالعه شهرداریتهران در عین حال از تغییر ذائقه تقاضا در بازار مسکن پایتخت خبر داده است.
طبق اعلام سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداریتهران، در سال89 در مقابل 60 هزار مورد ازدواج، 20 هزار مورد طلاق ثبت شده است.این طلاقها به همین نسبت منجر به ایجاد تقاضای جدید در بازار مسکن میشود.
تا پیش از این، مسوولان بخش مسکن در محاسبات مربوط به پیشبینی تقاضا در بازار خرید یا اجاره مسکن برای سالهای آتی، به دلیل ناچیز بودن آمار طلاق، بیشتر به آمار ازدواجها اکتفا میکردند. اما در سالهای اخیر از آنجا که معادل 30 درصد ازدواجها، طلاق در شهر تهران اتفاق میافتد، این آمار باید در آمار تقاضای مسکن منظور شود.
کارشناسان مسکن معتقدند: خانوارها بعد از طلاق بیشتر به سمت بازار اجاره متمایل میشوند و برنامهریزی دولت برای تامین مسکن این گروه باید در بازار اجاره متمرکز شود. طبق آنچه در سالنامه آماری شهرداریتهران آمده است: پایتخت حدود 8 میلیون و 322 هزار نفر جمعیت دارد که در قالب 2 میلیون و 400 هزار خانوار سکونت دارند.
چهار راهی که هیچگاه قفل نمیشود (عکس)
فارس: برای خیلی از ما پایان ساعت کاری آغاز دردسری است به نام ترافیک و دقایق طولانی پشت چراغ قرمز تا با خستگی مضاعف به خانه برسیم.
طرح زیر ابتکاری جالب برای خلاصی از شر چراغ هایی راهنمایی و انتظار طولانی و گاها قفل شدن چهار راه است، گرچه شاید اجرای این طرح به این سادگیها هم نباشد و تنها جایی که بشود آن را پیاده کرد روی کاغذ باشد ولی حداقل در خیالی ما چراغ های طولانی و کلافه کننده را سبز می کند.
میلاد کریمه اهل بیت(ع)مبارک |
علت عدم ازدواج حضرت معصومه |
لقب «معصومه» را چه کسی به فاطمه ثانی داد |
در میان فرزندان امام کاظم (ع) بعد از امام رضا (ع) کسی در شرافت و فضیلت همسنگ و همتای فاطمه معصومه (س) نمی باشد. در شان و جلالت و فضیلت او همین بس که وقتی نزد امام صادق (ع) بحث قم و شرافت آن پیش آمد، امام صادق (ع) فرمود: " ... بانویی از فرزندان من در آن جا دفن خواهد شد که فاطمه دختر موسی نام دارد و با شفاعت وی همه شیعیان وارد بهشت میشوند."
آفتاب: فاطمه ثانی، دخت گرامی امام موسی بن جعفر (ع)، حضرت معصومه (س) که تحت عنوان «کریمه اهل بیت (س)» در میان شیعیان مشهور است، دارای القاب شریفی چون؛ طاهره، حمیده، بره، رشیده، تقیه، نقیه، مرضیه، سیده، رضیه، اخت الرضا، صدیقه، شفیعه روز محشر است که نام مادر گرامی اش نجمه و در اول ذیقعده سال 173 هجری در مدینه به دنیا آمد.
فاطمه ثانی چه کسی است؟
حضرت فاطمه معصومه 10 ساله بود که پدر گرامی اش حضرت موسی ابن جعفر(ع) به شهادت رسید و از آن پس به وصیت پدر، سرپرستی این بانوی بزرگوار و دیگر فرزندان امام هفتم بر عهده امام رضا(ع) قرار گرفت.
با آنکه امام موسی بن جعفر (ع) غیر از فاطمه معصومه (ع)، دختران دیگری نیز داشت. در میان همه آنان، تنها اوست که دارا امتیازات والایی بوده است. زیرا او همچون جده اش حضرت زهرا (س) در علم و عمل و شرافت و قداست و کمالات، گوی سبقت را از دیگران ربود و به راستی حضرت معصومه، فاطمه ثانی و تجلی دوباره ام الائمه و آینه دار وجود حضرت صدیقه طاهره و جلوه گاه جمال و اوصاف برجسته مادر گرامیش فاطمه زهرا (س) بوده است. به ویژه آنکه هر دو با رنج زیستند، هر دو چون گل محمدی عمری کوتاه داشتند و هر دو فاطمه بودند.
پیامبر گرامی اسلام (ص) در مقام تجلیل و قدردانی از دخترش حضرت زهرا (س) و مقامات او، بارها درباره اش، در حضور و در غیابش این جمله را بر زبان آورده بود که: فداک ابوک، «فداها ابوها» (پدرش به قربانش) امام کاظم (ع)، پدر بزرگوار حضرت معصومه (س) نیز به مناسبتی درباره وی چنین جمله ای فرمود! آن جا که جمعی از شیعیان برای دریافت پاسخ به پرسش های خود، وارد مدینه شدند تا به محضر امام کاظم (ع) برسند، آن حضرت در مسافرت بود.
آنها ناگزیر بودند، از آن سفر مراجعت کنند. از این روی سؤالات خود را نوشتند و به افراد خانواده امام کاظم (ع) تحویل دادند تا در سفر بعد، جواب آن را دریافت نمایند. هنگام خداحافظی، دیدند حضرت معصومه (س) که حدود 6 سال داشت، پاسخ سوالات آنها را نوشته و آماده نموده است! بسیار شادمان شدند و آن نامه را تحویل گرفتند.
هنگام مراجعت، در بین راه با امام کاظم (ع) که از سفر باز می گشت، ملاقات کردند و ماجرا را به عرض امام رساندند، امام (ع) آن نوشته را از آنها طلبید و مطالعه فرمود و پاسخهای دخترش فاطمه(س) را درست یافت، آنگاه ضمن تمجید و تجلیل از دختر گرامی اش و تصدیق پاسخهای او، سه بار فرمود: «فداها ابوها» (پدرش فدایش باد). این حادثه شگفت، مبین آن است که حضرت معصومه (س) همچون حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (س) «عالمه غیرمعلمه» است و در خردسالی از رشد، شناخت، علم و کمال بالایی برخوردار بوده است.
سوالاتی در مورد مقام عصمت فاطمه معصومه (س)
طبق نص صریح علمای رجال در میان فرزندان امام کاظم (ع) بعد از امام رضا (ع) کسی در شرافت و فضیلت همسنگ و همتای فاطمه معصومه (س) نمی باشد. در شان و جلالت و فضیلت او همین بس که وقتی نزد امام صادق (ع) بحث قم و شرافت آن پیش آمد، امام صادق (ع) فرمود: «الا وان قم الکوفه الغیره، الا ان الجنه ثمانیه ابواب، ثلاثه منها الی قم، نقبض فیها امراه هی من ولدی و اسمها فاطمه بنت موسی، و تدخل بشفاعتها الجنه باجمعهم». 216
«قم کوفه کوچک است و بهشت هشت در دارد، سه در از آنها به روی قم باز است و بانویی از فرزندان من در آن جا دفن خواهد شد که فاطمه دختر موسی نام دارد و با شفاعت وی همه شیعیان وارد بهشت میشوند». شفاعت جمیع شیعیان مقام والایی است که به اشخاص عادی، اعطا نمی شد. چنانکه فراز پایانی زیارتنامه حضرت معصومه (س) طبق نقل امام هشتم (ع) به این حقیقت اشاره دارد: یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه فان لک عندا... شان من الشان.
یکی از القاب مشهور حضرت فاطمه، دختر موسی بن جعفر (ع) «معصومه» است که این سؤال را در پی دارد که آیا این لقب، به دلیل «عصمت» آن بزرگوار است؟ در پاسخ باید گفت: آری! آن گونه که در روایت آمده، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم کمن زارنی». هرکس معصومه (س) را در قم زیارت کند، مثل کسی است که مرا زیارت کرده است.
امام رضا (ع) در این روایت، دو مطلب را بیان فرمود: اول اینکه: آن حضرت را به لقب معصومه نامید. دوم اینکه: زیارتش را همسنگ زیارت خودش، (یعنی امام معصوم) قرار داد. از آن جایی که سخنان امام (ع) از گزاف و اغراق و غلو منزه است، این سخن گهربار بر عصمت حضرت معصومه (س) دلالت دارد.
همچنین بر اساس روایاتی که از امام صادق و امام رضا و امام جواد (صلواتا... علیهم) رسیده است که فرمودند:
همانا پاداش زیارت فاطمه معصومه در قم بهشت است. این گویای جایگاه رفیع آن حضرت است. چنانکه امام رضا (ع) به سعد قمی فرمود: ای سعد ما را قبری در نزد شماست. سعد می گوید: عرض کردم فدایت شوم! منظورتان قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) است؟ فرمود: " آری، هرکس او را زیارت کند در حالی که عارف به حق او باشد، وارد بهشت می شود". چنانکه زیارت قبور مطهر و متبرک همه معصومین (ع) چنین است که اگر عارفا بحقوقهم باشد! زائر، شایسته پاداش ورود به بهشت می شود.
آنگاه امام هشتم (ع) کیفیت زیارت قبر حضرت معصومه (س) را چنین بیان فرمود: چون وارد حرم حضرت معصومه (س) شدی، نزد قبرش رو به قبله بایست و بگو: السلام علیک یا بنت رسول ا... السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه السلام علیک یا بنت امیرالمومنین السلام علیک یا بنت الحسن و الحسین السلام علیک یا بنت ولی ا... السلام علیک یا اخت ولی ا... السلام علیک یا عمه ولی ا... السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر و رحمه ا... و برکاته و در پایان از او چنین بخواه:... یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه فان لک عندا... شانا من الشان.ای فاطمه! برای ورود من به بهشت، تو شفاعتم کن زیرا برای تو در نزد خدا اعتبار و مقام والا و بزرگی است.
امام جواد (ع) نیز فرمود: "من زار عمتی بقم فله الجنه "هرکس که قبر عمه ام حضرت معصومه را در قم زیارت کند بهشت سزاوار اوست. روایات زیاد دیگری نیز در این زمینه وارد شده که گویای مقام حضرت معصومه فراتر از مقام انسان عادی است. البته تردیدی نیست که عصمت نیز مانند کمالات دیگر انسانی دارای مراتب و درجاتی است و عالی ترین درجه آن را پیامبر خاتم (ص) و فاطمه زهرا (ع) و 12 جانشین پیامبر علیهم السلام دارا هستند.
اتفاق علمای امامیه بر این است که همه پیامبران و فرشتگان الهی معصوم هستند و هیچ یک از علمای شیعه در مورد حضرت «ابوالفضل» و «حضرت علی اکبر» و «حضرت زینب» و «حضرت معصومه» ادعا نکردند که آنها معصوم نیستند، بلکه برعکس! شخصیتهاس بزرگی در مورد عصمت آنها سخن گفتهاند.
تشریف فرمایی دو شخص ناشناس، برای مراسم تجهیز و نماز این بانوی بزرگوار که به احتمال قوی امام رضا و امام جواد علیهما السلام بودند، تایید واضح دیگری بر عصمت وی می باشد. زیرا مطابق اعتقاد قطعی شیعه «بر پیکر معصوم، شخص معصوم نماز می گذارد و جنازه معصوم را فقط معصوم به خاک می سپارد». چناکه در روایتی از مفضل از قول امام صادق (ع) نقل شده که گفت: قلت لابی عبدا... (ع) من غسل فاطمه؟ قال: ذاک امیرالمومنین (ع)... فانها صدیقه و لم یکن یغسلها الا الصدیق! اما علمت ان مریم لم یغسلها الا عیسی؟
در زیارتنامه حضرت معصومه که منصوص از امام رضا (ع) است، آن حضرت دختر رسول خدا (ص)، دختر فاطمه زهرا، خدیجه کبری، امیرالمومنین علی بن ابیطالب، امام حسن، امام حسین، دختر ولی خدا (امام کاظم (ع))، خواهر ولی خدا، حضرت امام رضا (ع) معرفی شده است. این مطلب تنها حکایت از شرافت خانوادگی او نیست، بلکه علاوه بر این، بیانگر آن است که حضرت معصومه از نظر معنوی و مقامات عالی ملکوتی نیز به راستی فرزند روح و جسم و مکتب پیامبر (ص) و فاطمه (س) و ائمه معصومین علیهم السلام می باشد که از جمله ویژگیهای آن ذوات مقدسه «عصمت» آنان است.
علت عزیمت حضرت معصومه(س) به سوی ایران
در سال 200 هجری حضرت رضا (ع) از طرف مامون به مرو دعوت! بلکه فراخوانده شد و به اقامت اجباری در آنجا ناگزیر گردید. حضرت معصومه (س) امام هشتم (ع) را بسیار دوست می داشت. یکسال فراق برادر را تحمل کرد، دیگر قدرت شکیبایی نداشت! امام رضا (ع) نیز بیشتر از آن نمی توانست دوری خواهر را تحمل کند، از این روی به حضرت معصومه (س) نامه ای نوشت و خواهرش را به خراسان دعوت نمود و آن نامه را توسط پیک مخصوصی به مدینه منوره ارسال کرد.
با دعوتنامه امام هشتم (ع)، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر، مدینه را به قصد مرو ترک نمود. در این سفر پنج تن از برادران حضرت معصومه (س) به نامهای: فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید، و تعدادی از برادرزادگان، و تنی چند از غلامان و کنیزان، آن حضرت را همراهی می کردند. هنگامی که موکب حضرت معصومه (س) و همراهانش به ساوه رسید، اهالی ساوه که در آن زمان از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بودند، به آنها حمله ور شدند و جنگ سختی درگرفت، و همه برادران و برادرزادگان حضرت معصومه به شهادت رسیدند. به عقیده برخی از مورخان امامزادگانی چون سیداسحاق، سید ابوالرضا و سیدعلی اصغر در ساوه و هارون بن امام کاظم (ع) در اطراف ساوه، جزو همراهان حضرت معصومه (س) بودند که به دستور مامون به شهادت رسیدند.
چگونگی رحلت حضرت معصومه(س)
در اینکه آیا حضرت معصومه (س) به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا با شهادت؟ بیشتر تاریخ نویسان تصریح کرده اند به این که حضرت معصومه در مسیر سفر از مدینه به خراسان وقتی به شهر ساوه رسیدند، بیمار شدند و از آن جا او را به قم آوردند و پس از 17 روز، در تاریخ 10 ربیع الثانی سال 201 هـ.ق در سن 28 سالگی و پیش از آنکه چشم مبارکشان به دیدار برادر گرامیشان امام هشتم (ع) روشن شود، در قم در میان اندوه فراوان محبان اهل بیت(ع)، از دنیا رفتند و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاندند، مردم قم هم با تجلیل فراوان، پیکر پاکش را تشییع کردند و او را در باغ بابلان (محل فعلی حرم) به خاک سپردند.
پس از اینکه فاطمه معصومه (س) در شهر ساوه بیمار شد و چون در خود توان رفتن به خراسان را ندید، و یقین پیدا کرد که دیگر هرگز برادرش امام رضا (ع) را نخواهد دید، تصمیم گرفت به قم که از پیش میدانست در آنجا به لقای حق خواهد شتافت.، برود و چون به این منطقه رسید، «موسی بن خزرج» که شیعیان به شمار می رفت حضرت معصومه را در سرای خویش در محله «میدان میر» وسط شهر قم در یکی از محلههای قدیمی شهر، منزل دادند.
در مورد دلیل انتقال ایشان از ساوه به قم گفته شده است که محیط ساوه در آن مقطع از تاریخ، به خاندان رسالت بی ارادت بود اما منطقه قم از دیرباز مرکز شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) بود. در حدود سال 83 هـ. ق عبدالرحمن بن محمد بن اشعث به همراه 17 نفر از علمای تابعین و شیعیان برجسته و پارسا، مانند کمیل و سعید بن جبیر به قم آمدند و همگی در قریه جمکران سکونت نمودند. پس از آن آ ل اشعر که از مسلمانان معروف یمنی در کوفه بودند، در دو دهه آخر قرن اول به قم آمدند و از آن تاریخ به بعد، قم پایگاه مهمی برای شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) شد و در واقع با حضور حضرت معصومه(س) جغرافیای شیعه از مدینه به قم منتقل شد.
دلیل عدم ازدواج حضرت معصومه و دیگر دختران امام موسی کاظم(ع)
همواره این سؤال برای بسیاری مطرح می شود که چرا دختران امام کاظم(ع) بر خلاف تأکید پیامبر(ص) ازدواج نکردند، اما باید گفت که این مسئله دلایل مختلفی دارد. یعقوبی که از مورخین شیعه است درباره علت ازدواج نکردن دختران امام موسی کاظم(ع) می نویسد: حضرت امام موسی کاظم(ع) وصیت فرمود که دخترانش ازدواج نکنند، ولذا هیچیک از آنان ازدواج نکردند، به جز(ام سلمه)که هم ازدواج واقعی نبود، بلکه وی از مصر عازم حج بود برای اینکه در این سفر محرمی داشته باشد با پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفرالصادق(ع) عقد محرمیت جاری کرد.
در پاسخ به این گفته یعقوبی باید گفت که اولا: گفته یعقوبی بی اساس و مخالف با سنت اهل بیت(ع) است، زیرا امکان ندارد ائمه(ع) مخالف سیره جدشان رسول الله(ص) عمل نماید، زیرا که روایات زیادی از ناحیه مقدسه رسول الله(ص) بدست ما رسیده که همه حاکی از اهمیت این امر مستحبی دارد تا جائی که حضرت ختمی مرتبت می فرماید(فلیس منی) یعنی اگر کسی ازدوج ننماید از من نیست. آیا معقول است امامی که ما قائل به معصومیتش می باشیم این وصیت را در حق فرزندانش نماید، پس باید گفت که نظریه یعقوبی خالی از واقعیت و غیرمستند است.
ثانیا: متن وصیتنامه حضرت امام موسی کاظم(ع) در طول قرنها و سالها از حوادث باقی مانده و در کتب تاریخی موجود است که مرحوم کلینی تمام وصیت آن حضرت را در کتاب شریف کافی نقل می نماید که نوشته؛ حضرت امام موسی کاظم(ع) در این وصیتنامه پس از آنکه همه فرزندانش را به تبعیت از امام رضا(ع) فرمان داد، در مورد فرزندانش فرموده: "وان اراد رجل منهم ان یزرج اخته فلیس له ان یزوجهاالا باذنه وامره، فانه اعرف بمناکح قومه". "هرکدام از آنها اگر بخواهد خواهرش را تزویج دهد، بدون اجازه و فرمان امام رضا(ع)چنین حقی را ندارند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج از همه آنها آگاهتر است".
در جای دیگر از همین وصیتنامه می فرماید: "ولا یزوج بناتی احد من اخوتهن من امهاتهن ولا سلطان ولا عم الا برأیه ومشورته، فان فعلوا ذلک فقد خالفوا الله ورسوله وجاهدوه فی ملکه، وهو اعرف بمناکح قومه، فان اراد ان یزوج زوج، وان اراد ان یترک ترک". "هیچ یک از دخترانم را نباید برداران مادری و سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت حضرت رضا(ع) اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاهتر است، پس هرکس را او تزویج دهد اطاعت کند و هرکسی را او تزویج نکند فرمان برد"
باید متذکر شد که در این وصیتنامه حضرت بیشتر خواستند، به فرزندان خود اعلام کند که حجت خدا بعد از وی حضرت رضا(ع) است و باید در هر موردی من جمله مسئله ازدواج از آن حضرت اطاعت و اجازه بگیرند. بنابر بیان فوق باز فرمایش یعقوبی رد می شود و بی اساس بودن قول او را می توان پی برد و لذا صاحب کتاب(حیاه الامام موسی بن جعفر) صریحا مجعول بودن نقل یعقوبی را علان نموده است.
نظریه دوم که در مورد عدم ازدواج دختران حضرت موسی بن جعفر(ع) داده اند این است که گفته اند چون برای آن مخدرات هم کفو پیدا نمی شد لذا ازدواج ننمودند. در رد این نظریه فوق دو جواب ذکر شده است؛ اولا: "سیره ائمه اطهار(ع) این نبود که دختران خود را به جهت پیدا نشدن(کفو) در خانه نگه بدارند و مانع از ازدواج آنها شوند، بلکه آنها عملا و قولا مومن و مؤمنه را کفو یکدیگر می دانستند و امر می فرمودند که اگر دین و تقوای کسی را پسندید دختران خود را به همسری او درآورید.
ثانیا: در عصر امام کاظم(ع) جوانان شایسته ای از اولاد امام حسن مجتبی(ع) و از تبار حضرت سیدالشهداء(ع) بودند که می توانستند کفو دختران آن حضرت باشند. لذا احتمالا نظر سوم درست می باشد و آن خفقان شدید هارونی است. اختناق در عصر هارون الرشید به جائی رسیده بود که کسی جرأت نداشت به در خانه امام کاظم(ع) آمد و شد کند، کجا رسد به اینکه آرزوی دامادی آن حضرت را در سر بپروراند.
اما پاسخ دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه اولا: فاطمه کبری حضرت معصومه(ع) در سال 173 هـ .ق بدنیا آمده و نظر به اینکه این بانو به اجماع مورخین بزرگترین دختران حضرت امام موسی کاظم(ع) بوده و همچنین آن حضرت هم در سال 201هـ .ق به شهادت رسید باید گفت که ایشان در زمان شهادت امام کاظم (ع) 10 سال بیشتر نداشت و تازه بحد بلوغ رسیده بود چه رسد که مابقی دختران آن حضرت که از فاطمه معصومه(ع) کوچکتر بودند.
ثانیا: چون مورخین عنایت کافی در تاریخ تولد و وفات و ازدواج اولاد ائمه(ع) و بعضا خود ائمه(ع) نداشتند ممکن است که آن مخدرات با تمام آن مسائل و مصائب و مشکلاتی که مطرح گردید، ازدواج نموده و این سنت شایسته جدشان را پیروی کرده باشند مضافا براینکه(عدم الوجدان لا یدل علی عدم الموجود) چون مورخین مسئله ازدواج اولاد ائمه(ع) را ذکر نکرده و یا در کتب تاریخی موجود نیست دلیل بر ازدواج نکردن آن مخدرات نمی توان باشد گرچه در مورد شخص حضرت معصومه(ع) همان دلائل فوق مبنی بر عدم ازدواجش کافی است.
در پی لباس موهن پرسپولیس
توهین مقدسات این بار در چمن آزادی، توسط پرسپولیس
توهین به مقدسات مسلمانان مسئله جدیدی نیست ولی مدل های به روز آن سبب تعجب و البته تاسف بسیار فراوان است .
به گزارش فرهنگ نیوز شرکت کوکاکولا برروی نوشابه های خود لوگویی را طراحی کرده است که لا محمد و لا مکه به وضوح دیده می شد یا در تبلیغی دیگر عده ای را در حالت سجده نشان داده می شوند که شبیه نوشابه های این شرکت هستند .
شرکت لیوایز روی جیب عقب شلوار هایش لوگویی شبیه بسم الله را طراحی کرده بود یا شرکت نایک که در پشت کفش هایش لفظ جلاله الله را طراحی کرده بود.
ولی این بار توهین به زمین چمن آزادی رسیده است و پرسپولیس روی پیراهن خود لا إله إلا الله را به شکل جدا نوشته که در سمتی لااله ا و در سمتی دیگر لا الله نوشته می شود . عبارت لا الله نه تنها لفظ جلاله نیست بلکه نوعی توهین با پروردگار نیز محسوب می شود . پیش تر مسئولین تیم پرسولیس ادعا کرده بودند 6 خط را روی سرشانه لباس هایشان طراحی کرده اند تا به یاد 6 گل پرسپولیس به استقلال در ذهن هواداران ماندگار بماند ولی این طراحی دارای هفت خط بوده و بسیار شبیه لا إله إلا الله طراحی شده است
امید است این چنین کار ها که معلوم نیست از روی عمد است یا سهوا رخ می دهد دیگر تکرار نشود .
ارثیهای که بازار املاک لندن را به هم ریخت+تصاویر ارثیه 483 میلیون دلاری سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد سابق سعودی که برای تقسیم بین ورثه به فروش گذاشته شده، بازار املاک در انگلیس را به هم ریخته است .
|
به گزارش اسلام تایمز ؛ به نقل از فایننشالتایمز، منابع عربی در لندن اعلام کردند که وراث سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد متوفی عربستان سعودی اقدام به فروش املاک و مستغلات وی در کشورهای مختلف برای تقسیم آن در میان خود کرده اند، یکی از املاکی که وی در دوره حیات در اختیار داشته قصری در یکی از بهترین مناطق لندن است که بالغ بر 483 میلیون دلار قیمتگذاری شده است.
این کاخ بسیار بزرگ در یکی از مرغوبترین مناطق لندن و در نزدیکی هایدپارک قرار دارد و از بهترین امکانات رفاهی حفاظتی و حتی شیشههای ضد گلوله ساخته شده است.
سلطان بن عبدالعزیز با هفت زن ازدواج کرده بود که از آنها 37 فرزند دارد، برخی از فرزندان وی مسؤولیت های مهمی در مدیریت کشوری و نظامی عربستان دارند. خالد بن سلطان فرزند ارشد وی است که از سالهای متمادی معاونت وزارت دفاع را در اختیار دارد، او همچنین مالک روزنامه فرامنطقهای الحیات است که در لندن فعالیت میکند.
بندر بن سلطان از دیگر فرزندان مشهور این شاهزاده سعودی است که 22 سال سفیر عربستان در آمریکا بوده و اکنون نیز رئیس شورای امنیت ملی عربستان و رئیس دستگاه اطلاعاتی این کشور است.
روزنامه فایننشال تایمز با اشاره به کاخ سلطان بن عبدالعزیز نوشت که این کاخ از سوی رفیق الحریری نخست وزیر اسبق لبنان به وی اهدا شده است، این روزنامه البته به انگیزههای دادن هدیهای به این قیمت از سوی رفیق حریری به سلطان بن عبدالعزیز اشارهای نکرده است.
سلطان بن عبدالعزیز، ولیعهد اسبق سعودی که پارسال مرد
این روزنامه مینویسد که قیمت پیشنهادی برای فروش این خانه 300 میلیون لیره استرلینگ است که بزرگترین معامله یک ملک در تاریخ بریتانیا به شمار می رود.
فایننشال تایمز می افزاید که این ملک در مجاورت هایدپارک قرار دارد از هفت طبقه ساخته شده، 45 اتاق دارد و زیربنای آن حدود 60 کیلومتر مربع است، یعنی اندکی کمتر از یک استادیوم فوتبال. قیمت پیشنهاد شده برای این زمین نیز بیش از دو برابر بزرگترین ملک انگلیس بوده که با 140 میلیون لیره به فروش رسیده است.
این ملک یک استخر بزرگ و یک آشپزخانه صنعتی و چندین آسانسور و پارکینگ زیر زمینی و دکورهای میلیونی از ورقه های طلا و 68 پنجره ضخیم با شیشههای ضدگلوله دارد. دو شرکت مطرح در زمینه معاملات ملکی در لندن اعلام کرده اند که این ملک که درسال 1982 میلادی، ساخته شده، بزرگترین واحد مسکونی در مرکز پایتخت انگلیس است.
سلطان بن عبدالعزیز که در سال 1928 میلادی متولد شد، حدود 50 سال وزیر دفاع عربستان سعودی بود اما نهایتاً پارسال بر اثر ابتلا به بیماریهای مختلف از جمله سرطان از دنیا رفت.
بازیکنی که فحش می داد حالا شده با تعصب!
روزگار باشگاه پرسپولیس در هفته های اخیر زیاد خوش نبوده و حضور این تیم در رده چهاردهم جدول رده بندی هواداران این تیم را نسبت به آینده نگران کرده است. پرسپولیسی ها که شب گذشته هم در ورزشگاه آزادی مقابل نفت تهران به یک تساوی دیگر دست یافتند تا کنون در 8 بازی خود فقط 7 امتیاز جمع کرده اند و این بدین معناست که حتی میانگین یک امتیاز در هر بازی را هم کسب نکرده اند.
اعتدال: سرخپوشان تهرانی که در سال های اخیر چندین و چند مربی را بالای سر خود دیده اند حتی با آوردن دنیزلی و خوزه نیز رنگ آرامش به خود ندیدند و ناکامی های این تیم با خرید های میلیاردی رویانیان نیز پایان نداشت.
به گزارش فردا، پرسپولیسی ها که از همان روزهای ابتدای فصل نقل وانتقالات با خرید نام های بزرگ لقب کهکشانی را به خود بستند از 8 بازی انجام شده در لیگ برتر فقط 7 امتیاز کسب کردند تا حتی از هر بازی میانگین یک امتیاز نیز برای این تیم ثبت نشود.
از همین رو سراغ یکی از پیشکسوتان باشگاه پرسپولیس رفتیم. محمود خوردبین، سال های سال به عنوان سرپرست در کنار تیم فوتبال پرسپولیس حضور داشت و فصل گذشته با آمدن مصطفی دنیزلی از جمع نیمکت نشینان سرخپوشان جدا شد. وی البته دلایل جدایی اش را انتقادهایی می داند که در دوران حضورش مطرح کرده اما امروز در گفتگویی که با سرویس ورزشی «فردا» داشت فقط به نکاتی اشاره کرد که سبب شده پرسپولیس را به جایگاه شانزدهم جدول برساند.
خوردبین پول های میلیاردی که به بازیکنان داده شد را یکی از دلایل اصلی ناکامی سرخپوشان در فصل جاری دانست و گفت: پول زیاد قهرمانی نمی آورد. این پول هایی که به بازیکنان پرسپولیس داده اند حق آنها نیست چراکه اگر حقشان بود باید کاری می کردند که پرسپولیس امروز در صدر جدول ایستاده باشد. اما حالا که تیم در بین 3 تیم پایین جدول حضور دارد می فهمیم که این پول ها حق بازیکنان نبوده است.
سرپرست سابق باشگاه پرسپولیس در ادامه به تفاوت های بازیکنان قدیم و جدید پرسپولیس اشاره کرد و افزود: تفاوت بازیکنان قدیمی و آنچه امروز در تیم پرسپولیس مشاهده می کنیم در پولی است که به بازیکنان پرداخت می شد. بازیکنان امروزی با این همه پولی که می گیرند به هیچ عنوان نتوانسته اند رنگی از غیرت و تعصب بازیکنان قدیمی سرخپوش را نشان دهند. جای تعجب دارد امروز می بینیم بازیکنی که قبلا به پرسپولیس فحش می داد حالا با گرفتن این پول های هنگفت به صراحت اعلام می کند که پرسپولیسی با تعصب است. اما با نگاهی به مصاحبه های فصول گذشته این بازیکن می توان به اهانت های وی به پرسپولیس دست یافت.
وی به جلسه ای که پیشکسوتان باشگاه پرسپولیس با مسئولان این تیم داشتند اشاره کرد و اظهار داشت: در آن جلسه من اولین نفری بودم که گفتم تیم نیاز به یک مربی ایرانی دارد چراکه مربی ایرانی نسبت به نفرات و بازیکنان شناخت کافی داشته و می تواند آنها را با هم هماهنگ کند. اما مسئولان باشگاه قبول نکردند و اعلام کردند که معتقدیم مربی خارجی بهتر کار می کند. در این بین بعضی از مسئولین باشگاه حتی از من ناراحت هم شدند اما امروز می بینیم هر آنچه من در آن جلسه مطرح کرده بودم به بار نشست و بازیکنان هماهنگی کافی را با یکدیگر ندارند.
خوردبین همچنین تصریح کرد: در 2 سال اخیر مربی یکی از ارکان اصلی ناکامی پرسپولیس بوده است. مسئولان باشگاه فکر کردند که دنیزلی خوب است اما بدتر از همه بود. بعد از دنیزلی هم این آقا را با آن همه کارنامه درخشان آوردند اما بازهم تیم نتیجه لازم را نگرفت. پس معلوم می شود که مشکل پرسپولیس وجود همین مربیان خارجی است.
بازیکن سابق باشگاه پرسپولیس در بخش پایانی اظهارات خود از بازیکنان پرسپولیس نیز انتقاد کرد و گفت: هر کسی لیاقت بازی کردن در پرسپولیس را ندارد. شاید بعضی از این بازیکنان در تیم های خودشان بهترین بودند اما این دلیل نمی شود که در پرسپولیس هم خوب باشند. متاسفانه با این همه نفرات جذب شده و پول هایی که خرج شد می بینیم که پرسپولیس یکی از ضیعف ترین سال های فوتبالی خود را می گذراند و یکی از دلایل این امر بازیکنانی هستند که تا حالا خودشان را نشان نداده اند.
حضور رهبرانقلاب در دانشگاه افسری ارتش
فرمانده معظم کل قوا در مراسم تحلیف و دانش آموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران حضور یافتند.
به گزارش نما به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در مراسم تحلیف و دانش آموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه امام خمینی (ره) نیروی دریایی در نوشهر حضور یافتند.
فرمانده معظم کل قوا در ابتدای این مراسم با حضور در مزار شهیدان گمنام، ضمن قرائت فاتحه یاد و خاطره شهدای گرانقدر دفاع مقدس را گرامی داشتند.
این بار مشایی دست به کار شد!
در حالی که شش سال از وعده تأسیس تلویزیون مشترک ایران، افغانستان و تاجیکستان میگذرد و منابع آگاه خبر دادند این شبکه با ریاست سفیر ایران در تاجیکستان و با دستور مستقیم آقای خاص به زودی آغاز به کار میکند، مدیران مختلف صدا و سیما از این قضیه اظهار بیاطلاعی می کنند.
به گزارش مهر،مرداد 85 بود که محمود احمدی نژاد گفت: به دلیل اشتراک زبان ایران، افغانستان و تاجیکستان بنده در مذاکرات مشترک پیشنهاد راه اندازی یک شبکه تلویزیونی فارسی زبان را مطرح کردم که امیدوارم در مذاکرات سه جانبه ایران، افغانستان و تاجیکستان مقدمات اجرایی آن فراهم شود.
وی با اشاره به اشتراکات فرهنگى دو کشور به ویژه دین و زبان مشترک بر لزوم تلاش هرچه بیشتر کشورهاى پارسى زبان براى گسترش و تقویت این زبان در سطح جهانى تأکید و پیشنهاد تاسیس شبکه تلویزیونى پارسى زبان مشترک از سوى دولتهاى ایران، تاجیکستان و افغانستان را مطرح کرد که این پیشنهاد با استقبال امامعلى رحمان اف مواجه و مقرر شد در اجلاس سه جانبه درباره آن تصمیم گیرى شود.
توافقات اولیه
بعد از این نیز طرفین شامل حامد کرزی، محمود احمدی نژاد و امامعلی رحمان با توجه به فراوانی اشتراکات فرهنگی با پیشنهاد تأسیس یک تلویزیون فارسی زبان موافقت کردند. با این حال عملی شدن این موضوع به فراهم شدن مقدمات و پس از آن گام برداشتن در مرحله اجرا موکول شد.
با این حال با گذشت زمان به نظر میرسید این موضوع به فراموشی سپرده شده اما فروردین 87 منوچهر متکی وزیر امور خارجه آن زمان با حضور در دوشنبه پایتخت تاجیکستان درباره ایجاد شبکه تلویزیونی سه کشور فارسی زبان ایران، افغانستان و تاجیکستان گفت: وزیران امور خارجه سه کشور اسناد مربوطه را برای امضا توسط روسای جمهوری در زمان دیدار آنها در چارچوب نشست سران سازمان همکاریهای شانگهای در ماه اوت سال جاری میلادی آماده میکنند.
امضای توافق رسمی
به این ترتیب فرصت شش ماههای پدید آمد تا باز هم تأسیس شبکه پارسی زبان را به تأخیر بیندازد. سرانجام در شهریور 87 در حاشیه اجلاس شانگهای بود که در نشست سه جانبه ایران، تاجیکستان و افغانستان موسوم به کشورهای فارسی زبان، بیانیه مشترکی به امضا رسید که ششمین مورد توافق آن چنین طرح شده بود: طرفها با تأکید بر اهمیت و نقش سازنده ایجاد شبکه تلویزیونی مشترک به منظور توسعه و تحکیم ارتباطات و پیوندهای مشترک تاریخی و فرهنگی ملل دوست و برادر، مقامات ذیصلاح سه کشور را موظف کردند تا طی مدت 2 ماه اینده اسناد مربوط به زمینههای حقوقی ساختار تشکیلاتی، نیروی انسانی و مالی شبکه تلویزیونی مشترک را آماده سازند.
در ادامه مقرر شد مسئولان و متخصصان وزارتخانه ها و ادارات ذیربط سه کشور در اولین فرصت ممکن در کابل نشست مشترک دایر کرده، امکان سنجی طرحها را از جوانب مختلف مورد مطالعه دقیق قرار داده و نتایج بررسیها طی گزارشی به مسئول هماهنگ کننده ملی کشور خویش (وزارت امور خارجه) ارائه دهند. زمان و دستور کار این نشستهای مشترک توسط کشور میزبان با هماهنگی دو طرف دیگر از مجاری دیپلماتیک تعیین میشود.
چند قدم تا مرحله عملی
پس از این دیگر خبری مبنی بر تأسیس این شبکه تلویزیونی به گوش نرسید تا اینکه اردیبهشت 88 علیاصغر جعفری مشاور رئیس رسانه ملی و مدیر کل حوزه ریاست صدا و سیما آن زمان که اکنون به عنوان رئیس مرکز بسیج سازمان صدا و سیما شناخته میشود، در اظهار نظر کوتاهی در این باره توضیح داد: در حال حاضر اقدامهای اولیه برای همکاری مشترک با کشورهای فارسیزبان همچون افغانستان و تاجیکستان فراهم شده، اما هنوز به مرحله عملی نرسیده است.
در تابستان همان سال محمد کبیر فرحی قائم مقام وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی افغانستان نیز ایجاد تلویزیون مشترک را در جهت شناخت بیشتر سه کشور ضروری و مهم خواند.
اما این توافقنامهها و تأکیدات به جایی نرسید و هر از چندگاهی به گوش میرسید. چنانچه مهر 89 محمد سرافراز، معاون برون مرزی سازمان صدا و سیما از انجام مقدمات فنی راه اندازی شبکه مشترک بین کشورهای ایران، تاجیکستان و افغانستان خبر داد اما از اعلام زمان دقیق راه اندازی شبکه خودداری کرد.
اظهار نیاز به شبکه از سوی افغانستان
تا اردیبهشت 90 دوباره این پروژه در سکوت فرو رفت تا اینکه در اظهار نظر تازهای این بار محمد حسن جعفری دبیرکل حزب رفاه ملی افغانستان با اشاره به فعالیتهای غرب برای تاثیرگذاری بر کشورهای فارسی زبان، خواستار استفاده از ظرفیت فراوان کشورهای فارسی زبان شد.
وی همچنین از بنگاه خبرپراکنی "بی بی سی" نام برد که میلیونها دلار بودجه تخصیص میدهد تا خبر به زبان فارسی منتشر کند و در این شرایط کشورهای فارسی زبان شبکه و تلویزیونی مشترک ندارند.
سفر مشایی به تاجیکستان
بعد از این در حالی که پنج سال از زمان امضای توافق نامه مشترک روسای جمهوری ایران، تاجیکستان و افغانستان درباره تاسیس شبکه تلویزیونی فارسی زبانان موسوم به "نوروز" در سال 2006 در شهر دوشنبه میگذشت، همچنان خبری در این زمینه شنیده نمیشد.
با این حال از سفر اسفندریار رحیم مشایی به تاجیکستان در این زمان اینطور استنباط میشد که مسئولان دولتی کماکان به راه اندازی یک شبکه فارسی زبان بین المللی علاقه نشان میدهند و به طور جدی پیگیر آن هستند.
سکوت مسئولان
موضوعی که در این گزارش مطرح شد، نگارنده را بر آن داشت تا در یک پیگیری ده روزه تأخیر در تأسیس شبکه را با تمام عواملی که ممکن بود هرگونه ارتباطی با این مسئله داشته باشند، در میان بگذارد. از آن میان میتوان به مشاور رسانهای رئیسجمهوری، مسئول ارتباطات دفتر رئیس جمهوری، روابط عمومیهای سازمان صدا و سیما، دبیر شورای اطلاع رسانی دولت و معاون برون مرزی صداوسیما اشاره کرد که یا در این زمینه اظهار بی اطلاعی کردند و یا پاسخگو نبودند.
آغاز کار با مدیریت سفیر ایران در تاجیکستان
همین مسئله ما را بر آن میدارد به شنیدهها و اطلاعاتی که از منابع آگاه به دستمان رسیده، بسنده کنیم. به این ترتیب که با بررسی اسناد راه اندازی این تلویزیون مشخص میشود که ریاست طرف ایرانی برعهده علی اصغر شعردوست سفیر جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان و از دوستان نزدیک اسفندیار رحیم مشایی است و این شبکه با دستور مستقیم چهره حاشیهساز دولت با مدیریت شعردوست آغاز به کار خواهد کرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عکس محمدرضا مهقانی در آذر ماه93
کریمی:عادت ندارم نان حرام سر سفرهام ببرم
مدیریت برق بندرترکمن
سلیمی در نطق میاندستور: حذف شعار مرگ بر آمریکا کشیدن صندلی از ز
ثروتی خطاب به مسئولان خراسان شمالی: پروژه راهآهن گرگان-بجنورد- م
موسوی در اخطار قانون اساسی: رقم تعرفه برق باید مشخص باشد
قاضی پور در اخطار قانون اساسی مخابرات روستایی باید بررسی شود
گزارش تصویری/ صحن علنی مجلس روز چهارشنبه 15 آبانماه
پیام تسلیت فراکسیون زنان و خانواده در پی درگذشت حبیبالله عسگراول
[عناوین آرشیوشده]