سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اسلام را چنان وصف کنم که کس پیش از من نکرده است . اسلام گردن نهادن است و گردن نهادن یقین داشتن ، و یقین داشتن راست انگاشتن ، و راست انگاشتن بر خود لازم ساختن ، و بر خود لازم ساختن انجام دادن ، و انجام دادن به کار نیک پرداختن . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 91 مهر 3 , ساعت 8:42 صبح

واکنش آمریکا به اظهارات عباسی

 

وزارت خارجه آمریکا با سوء برداشت عمدی از اظهارات رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در مصاحبه با یک رسانه عربی، اتهامات جدیدی را علیه برنامه هسته‌ای ایران وارد کرد.

 

به گزارش شبکه «بی.بی‌.سی»، «فریدون عباسی دوانی» روز گذشته در مصاحبه با روزنامه «الحیات» چاپ لندن سازمان جاسوسی انگلیس (ام ای 6) را به جاسوسی علیه برنامه هسته ای ایران متهم کرد اما در عین حال گفت: ما گاهی اطلاعات اشتباهی برای محافظت از مراکز هسته‌ای و دستاوردهای آن ارایه کردیم، گمراه کردن دستگاه های جاسوسی خارجی غیرقابل اجتناب است.

 

رئیس سازمان انرژی اتمی گفت: گاهی ما ضعفی را نشان می دهیم که دچار آن نیستیم و گاهی نیز قدرتی را ابراز می داریم که دارای آن نیستیم.

 

«ویکتوریا نولاند»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز جمعه در واکنش به سوال خبرنگاران درباره سخنان فریدون عباسی دوانی، گفت: این سخنان به نگرانی جامعه بین‌المللی از آنچه که واقعاً در این کشور رخ می‌دهد، می‌افزاید. تصور کنید که ایران دروغ بگوید.

 

وی ضمن متهم کردن ایران به دروغگویی درباره برنامه هسته‌ای کشورش ادامه داد: این سخنان به ما می‌گوید که ایران در نهایت به طور عمومی پذیرفته که درباره برنامه اتمی خود دروغ می‌گوید.

 

آمریکا همواره تلاش کرده تا این مسئله را به جامعه بین‌المللی تحمیل کند که ایران به دنبال برنامه تسلیحات هسته‌ای است اما این در حالی است که مقامات ایران بارها تأکید کرده‌اند که برنامه کاملاً صلح‌آمیز هسته‌ای دارد و بازرسی‌های آژانس از تأسیسات هسته‌ای این کشور بر عدم انحراف هسته‌ای ایران تأکید دارد.

 


دوشنبه 91 مهر 3 , ساعت 8:35 صبح

تلخترین دروغ پسر ایران درجنگ+روحانی که گفت:بگو امام(ره) بیاد جواب بده  !

کتاب   - کتاب «نورالدین پسر ایران» خاطرات   سیدنورالدین عافی نوشته معصومه سپهری در کمتر از یک سال و در آستانه هفته دفاع مقدس   به چاپ پنجاه و پنجم رسید  .

به گزارش خبرآنلاین، کتاب   «نورالدین پسر ایران  » روایت پسر   شانزده ساله‌ای از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی است که   حضور در دفاع مقدس را در گردان‌های خط‌‌شکن لشکر 31 عاشورا به عنوان نیروی آزاد،   غواص و فرمانده دسته و در جبهه‌های مختلف تجربه کرده و بارها مجروح شده است  .

نورالدین نزدیک به هشتاد ماه از دوران جنگ تحمیلی را علیرغم جراحات سنگین و   شهادت برادر کوچک‌ترش سید صادق در برابر چشمانش در جبهه ماند و در عملیات‌های   متعددی حضور داشت و جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس است  .

رهبر انقلاب در اواخر سال گذشته پس از مطالعه این اثر، در دست نوشته‌ای بر این   کتاب، نوشتند  : «این نیز یکی از زیباترین نقاشی‌های صفحه‌ پُرکار و اعجاز گونه‌ هشت سال دفاع مقدس است. هم راوی و هم نویسنده حقاً در هنرمندی، سنگ تمام گذاشته‌اند. آمیختگی این خاطرات به طنز و شیرین‌زبانی که از قریحه‌ ذاتی راوی برخاسته و با هنرمندی و نازک‌اندیشیِ نویسنده، به خوبی و پختگی در متن جا گرفته است، و نیز صراحت و جرأت راوی در بیان گوشه‌هایی که عادتاً در بیان خاطره‌ها نگفته می‌ماند، از ویژگی‌های برجسته‌ این کتاب است. تنها نقصی که به نظر رسید نپرداختن به نقش فداکارانه‌ همسری است که تلخی‌ها و دشواری‌های زندگی با رزمنده‌‌ای یکدنده و مجروح و شلوغ را به جان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پر اَجر با او را پذیرفته است. ساعات خوش و با صفایی را در مقاطع پیش از خواب با این کتاب گذراندم والحمدلله».

 

بنابراین گزارش، بخش هایی از این کتاب خواندنی را در ادامه می خوانید:

 

 

«مسئول پلیس قضایی روحانی بود، یک نگاه به نامه کرد، یک نگاه به من و پرسید: «این مدت کجا بودی؟ چرا غیبت کردی؟»

- اون موقع من در بدر بودم. زخمی هم بودم!

- کی به تو گفته بود به جبهه بری؟!

ناراحت شدم. گفتم «من به دستور امام رفتم جبهه!» با وقاحت گفت: «خب! امام بیاید جواب بدهد

خیلی سوختم! هنوز امام بود و این‌ها این‌طوری می‌کردند! گفتم: «گناه من هرچی هست بنویسید یا زندان برم یا جریمه‌ بدم

گفت: «شش ماه زندان داری! برای هر یک ماه غیبت، دو ماه زندان

با عصبانیت گفتم: «عیبی نداره!» ادامه داد: چون پسر خوبی هستی از زندان می‌گذریم. دو هزار تومان برایت جریمه می‌نویسیم!» نوشت و برگشتم. پولی هم نداشتم. شب قضیه را به پدرم گفتم. بیچاره آتش گرفته بود. می‌گفت: «ببین رفته جانش را گذاشته، تو کوه و دشت مونده، حالا آمده باید برای خدمتش جریمه هم بده!» بالاخره پول تهیه کردیم و صبح رفتم بانک. از آن‌جا یک راست رفتم پلیس قضایی. نفر اول بودم و هفت، هشت نفر بعد از من آمدند. بعد هم آن روحانی آمد و به من که رسید سلام داد ولی جواب ندادم. رفتم تو. گفت: «برو بیرون!» دوباره آمدم بیرون و منتظر شدم تا همه کسانی که بودند رفتند و کارشان را انجام دادند. ساعت یازده و نیم شده بود که منشی‌اش بالاخره به من اجازه ورود داد. گفت: «پسرم شنیدی جواب سلام واجب است

 

- صبح بهت سلام دادم جواب ندادی!

- من هم شنیدم که از دو طایفه سلام نگیرید یک منافقین و دیگری کفار... به نظرم شما منافق هستید!

زل زده بود توی صورتم. من هم که دلم داشت می‌ترکید گفتم: «شما به برکت امام و رزمنده‌ها اومدید این‌جا. دارید برای خودتان حکومت می‌کنید! مگر شما را زمان طاغوت این دور و بر راه‌ می‌دادن؟ اگر هم زمان طاغوت این‌جا کار می‌کردید باید از آدم‌های او می‌شدید، حالا که امام هست این کارها رو با ما می‌کنید؟!... نامه‌ام را بنویس برم!» می‌خواست دلداری‌ام بدهد. می‌گفت که می‌خواهند به قانون عمل کنند و این حرف‌ها.

فردای آن روز نامه را به هنگ بردم. آن‌جا با احترام برخورد کردند، همیشه یک فرد نظامی به نظامی دیگر ارزش قائل می‌شود. ظاهراً یونس از ایام کردستان چیزهایی به هم قطارانش گفته بود، وقتی ماجرا را فهمیدند خیلی ناراحت شدند. همان کسی که مرا به پلیس قضایی فرستاده بود قسم خورد که اگر می‌دانستم این طوری می‌کنند اصلاً تو را آن‌جا نمی‌فرستادم. راهی پیدا می‌کردم و همین‌جا کارت را انجام می‌دادم. نتوانستم بی‌تفاوت بمانم، رفتم دفتر امام جمعه شهر. اول پسر آقای ملکوتی آمد پرسید چه کار دارم. گفتم که با حاج‌آقا کار دارم. به اتاقی راهنمایی‌ام کرد و منتظر ماندم تا آقای ملکوتی آمد و قضیه را گفتم. گفتم که با جریمه‌ کاری ندارم اما او به راحتی می‌گوید: «امام بیاید پاسخگو باشد.» آقای ملکوتی گفت: «پسرم، از این آدم‌های نفهم تو شهر زیادن! ولش کن!» دیدم بی‌نتیجه است. چند روز بعد مسئول بسیج، آقای حسینی را دیدم. یکی، دو نفر از بچه‌ها که قضیه را فهمیده بودند می‌گفتند به آقای حسینی بگو. رفتم و باب صحبت باز شد. وقتی مشخصات روحانی را دادم زود شناخت و بعد گفت: «بابا جان این که به تو گفته چیزی نیست! من از او چیزهایی دیده‌ام که این کارش پیش آن‌ها چیزی نیست!» تعجب کردم.

تعریف کرد که یک روز چند روحانی برای تبلیغات به پادگان شهید باکری دزفول آمدند، معمولاً روحانی‌ها را برای اقامه نماز یا صحبت و تبلیغات به گردان‌ها می‌فرستادیم. صبح حرکت کردیم به طرف نیروها که آن طرف اروند مستقر بودند. در سه راهی اندیمشک به اهواز همین مثلاً روحانی از من پرسید: «آقای حسینی کجا می‌ریم؟» گفتم: «به طرف فاو.» تا اسم فاو را شنید گفت:‌ «آقای حسینی من به اسم فاو نیامدم، من برای دزفول آمدم. مرا برگردان ببر لشکر!» من هم گفتم: «حاج‌آقا راه ما این طرفه. شما لطف کن پیاده شو برو اونور جاده. از آن سه راهی به هر ماشینی 50 تومانی بدی تو را به دزفول می‌رساند!» او پیاده شد و ما رفتیم. دو، سه روز بین بچه‌ها بودیم. با دیگر روحانیون سری به خط زدیم و برگشتیم. دیدیم بعله... این آقا هم در چادر ستاد است! ما روحانیان را طبق برنامه به گردان‌ها فرستادیم، گردان‌های سیدالشهدا، قاسم، ابوالفضل، ادوات و... همه رفتند و فقط ماند این آقا که خودش گفت: «آقای حسینی! منو بدید به گردان امام حسین. اون‌جا درس اخلاق بدم!» گفتم: «حاج‌آقا! شما که می‌خواهید به گردان امام حسین درس اخلاق بدید همه نیروهای اون گردان این درس رو تموم کردن!» این را که شنید گفت: «پس من به تبریز برمی‌گردم!» و برگشت. کل حضور او در دزفول شش، هفت روز طول کشیده بود با آن شرایط. اما برای همان از ما نامه گرفت و همان سال به خاطر جبهه‌اش به مکه رفت! آقاسید! تو با همچین آدمی طرف هستی! قضاوت کن که می‌خواهی دنبال این قصه را بگیری یا نه؟ معلوم بود که از خیرش گذشتم!

*

«واقعا دو دل ماندن در آن شرایط سخت‌تر از همه چیز بود. باید تصمیم می‌گرفتیم و انتخاب می‌کردیم؛ بمانیم شاید نیروی کمکی از راه برسد و بتوانیم منطقه را نگه داریم... اما با این اوضاع که حتی پلی که چند روز پیش بچه‌ها روی دجله زده بودند ـ و شب قبل ما از آن گذشته بودیم ـ در آتش بی‌شمار دشمن از بین رفته بود. در مقابل، پل‌هایی که دیشب با آن مخاطره و جانفشانی درصدد منفجر کردن آنها بودیم، معبری شده بود تا تانک‌های عراقی از سمت روستا حرکت کرده، از پل‌ها وارد اتوبان شوند و به سمت ما بیایند. در آن دقایق صبح هر وقت اتوبان را نگاه می‌کردم نگاهم روی دو نفر زخمی که روی اتوبان افتاده بودند، قفل می‌شد. نمی‌دانستم از بچه‌های تخریبند یا نه؟ مطمئن بودم نیروی خودی‌اند و می‌دیدم هنوز زنده‌اند اما قادر به حرکت نبودند. هیچ امکانی برای نزدیک شدن به آنها در آن شرایط نبود.

داشتم حرف علی تجلایی را یادآوری می‌کردم که برای کمک به آقا مهدی و بچه‌هایی که در محاصره افتاده بودند، رفته بود. در همین حین به وضوح دیدم سه تانک دشمن مانور می‌دهند تا از اتوبان رد شوند. اگر موفق به عبور از اتوبان می‌شدند کار ما تمام بود و به راحتی می‌آمدند روی ما. یکی از تانک‌ها روی اتوبان رسیده و با سرعت حرکت می‌کرد. نتوانستیم بزنیم‌شان. چشم‌هایم روی همان دو برادر مجروحی که روی اتوبان بودند، می‌لرزید. دلم داشت از جا کنده می‌شد. دود و گرد و خاکی که از شنی تانک بلند می‌شد، صدای یکریز کالیبر تانک و حرکت سریعش روی اتوبان پی در پی مقابل چشمانم اتفاق می‌افتاد. آمد... آمد.. و از روی بچه‌های زخمی ما رد شد! آه از عمق جان ما برخاست.

احساس می‌کردم تنها منم و همان تانک لعنتی که هر جانداری را می‌دید می‌زد. به سمت سنگر دویدم. تانک مرا دیده بود و کالیبرش بی‌وقفه به سمت من تیراندازی می‌کرد. از خشم و اضطراب می‌لرزیدم و قسم می‌خوردم آن تانک را بزنم. موشک روی آر. پی. جی را محکم کردم و داخل سنگر آماده و منتظر نشستم. تانک مسیرش را از روی اتوبان به کنار منحرف کرده بود تا به خیال خودش من و سنگرم را هم له کند. صدای غرش تانک یک طرف و داد و فریاد امیر و همرزمان دیگرم یک طرف، آنها دورتر بودند و نظاره‌گر جدال من و تانک. امیر داشت خودش را می‌کشت، فریاد می‌زد: «سید‌!... گلیر.... مواظب اول... گلدی...»

نفس نفس می‌زدم و آر.پی.جی را توی سینه‌ام می‌فشردم. تانک نتوانست از کناره اتوبان پیشروی کند، نزدیک بود چپه شود. دوباره برگشت روی جاده اما هنوز هم با کالیبر مرا می‌زد. آنجا مزه سه لایه بودن سنگر را می‌چشیدم. اگر سنگر معمولی و یک لایه بود با اولین رگبار به هم می‌ریخت اما من هنوز منتظر بودم و ذهنم را متمرکز می‌کردم. می‌دانستم باید در ثانیه مناسب از سنگر بالا بیایم و بزنم و گرنه محال بود از آتش کالیبرش زنده بمانم. تانک داشت روی اتوبان می‌غرید و به سوی من پیش می‌آمد. آمد و دیدم که از کنار سنگر می‌گذرد. در یک لحظه، تیرانداز کالیبر خواست لوله سلاحش را به سوی من برگرداند، بلند شدم و آر.پی.جی را به طرفش شلیک کردم اما از بخت بد موشک آر.پی.جی از کنار تانک رد شد. آه کشیدم؛ موشک آر.پی.جی که از تانک گذشته بود به سنگری آن سوی جاده خورد و در ثانیه‌ای انفجار مهیبی همه را تکان داد.

این انفجار خدمه تانک را هم گیج کرده بود. تا آن لحظه از وجود زاغه مهمات آن سوی اتوبان بی‌خبر بودیم اما به خواست خدا آر.پی.جی به آن زاغه خورد. در عرض چند ثانیه، مهمات با سروصدای وحشتناکی منفجر شدند. در آن لحظات بحرانی این اتفاق به ما جانی دوباره داد.

سنگرم را ترک کردم و پیش بچه‌ها رفتم. هلی‌کوپترهای عراقی کلافه‌مان کرده بودند و با موشک و تیربار و هر چه که داشتند آتش می‌ریختند. در آن وضع آنجا ماندن خودکشی بود.

بالاخره تصمیم برگشتن قطعی شد. هر کس که سرپا بود در بازگشت باید یک زخمی را هم با خودش عقب می‌برد. این را جنگ به ما یاد داده بود و چه لحظه تلخی بود آن لحظات. به زخمی‌ها نگاه می‌کردم؛ «خدایا از بین این بچه‌ها کی رو با خودمون ببریم؟ صمد قنبری، علی بهلولی، قاسم هریسی یا...» از کنار هر مجروحی که می‌گذاشتم دلم می خواست او را با خودم ببرم. لحظه‌های سنگینی بود. جمعا پنج، شش نفر مانده بودیم که به هر طرف آتش می‌گشودیم و برای رفتن جمع و جور می‌شدیم. در آن منطقه آخرین کسانی بودیم که هنوز عقب‌نشینی نکرده بودند. فکر کردم صمد قنبری را ببرم. به طرف او رفتم. گویا منظورم را فهمید. تبسمی در در صورت دردمندش دوید اما کنار او قاسم هریسی افتاده بود و جایی که قاسم بود نمی‌توانستم دلم را راضی به بردن کس دیگری کنم. قاسم را کول کردم و به صمد گفتم: «می‌یام تو رو هم می‌برم!» تلخ‌ترین دروغی بود که می‌شد در جنگ گفت! در آن گیرودار فقط یک نفر را می‌توانستم عقب ببرم و او قاسم هریسی بود

 

کتاب «نورالدین پسر ایران» در 698 صفحه با قیمت 14 هزار تومان توسط انتشارات سوره مهر به چاپ پنجاه و پنجم رسیده است.

 

ساکنان تهران برای تهیه این کتاب و هر محصول فرهنگی دیگر کافی است با شماره 20- 88557016 (شبانه روزی با پیغامگیر) سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ «سام» تماس بگیرند و آن را (درصورت موجود بودن در بازار) در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان نیز با پرداخت هزینه پستی می توانند این کتاب را تلفنی سفارش بدهند.

 


دوشنبه 91 مهر 3 , ساعت 8:34 صبح

«محمد مرسی»، «باراک اوباما» را غافلگیر کرد

هنوز مدت زیادی از اجلاس عدم تعهد در ایران نگذشته است که مسائل پیرامون آن فراموش شود. یکی از مسائلی که در زمان برگزاری اجلاس مورد توجه رسانه‌های غربی قرار گرفت، سفر محمد مرسی رئیس‌جمهور مصر به ایران بود؛‌‌ همان کسی که رسانه‌های غربی بارها دیدار نکردن او با مسئولان بلندپایه ایرانی را حاکی از تمایل نداشتن وی به ایران و ایرانیان می‌دانستند.

هنوز مدت زیادی از اجلاس عدم تعهد در ایران نگذشته است که مسائل پیرامون آن فراموش شود. یکی از مسائلی که در زمان برگزاری اجلاس مورد توجه رسانه‌های غربی قرار گرفت، سفر محمد مرسی رئیس‌جمهور مصر به ایران بود؛‌‌ همان کسی که رسانه‌های غربی بارها دیدار نکردن او با مسئولان بلندپایه ایرانی را حاکی از تمایل نداشتن وی به ایران و ایرانیان می‌دانستند.

به گزارش «تابناک»، انگار اما تصمیم اخیر محمد مرسی در سفرش به آمریکا، رسانه‌های غربی را شوکه کرده و آنان را به روزه سکوت واداشته است. بله درست است، محمد مرسی در سفر به آمریکا با هیچ یک از مقامات آمریکایی و از جمله باراک اوباما، رئیس جمهور این کشور دیدار نخواهد کرد.

بر پایه این گزارش، رسانه‌های غربی این رخداد را بروز نوعی تغییر در روابط آمریکا و مصر می‌دانند، چرا که زمانی انور سادات و حسنی مبارک در آمریکا بسیار مورد استقبال قرار می‌گرفتند و سنگ بنای مذاکرات صلح خاورمیانه بودند، اما اینک رئیس‌جمهور مصر به آمریکا سفر می‌کند، اما یک دیدار دو جانبه هم با باراک اوباما در برنامه‌اش تنطیم نشده است.

این‌ها همه در حالی است که زمانی نمایندگان کنگره برای دیدار با رهبران سیاسی و نظامی مصر سر و دست می‌شکستند، اینک اما آنان سخن از قطع کمک یک میلیارد و سیصد میلیونی سالانه به مصر به میان می‌آورند؛‌ افزون بر این که در زمانی نه چندان دور، روابط مصر و آمریکا، یکی از روابط موفقیت‌آمیز دیپلماتیک آمریکا به شمار می‌رفت، حال آن که اکنون این رابطه به رابطه‌ای نا‌مطمئن تبدیل شده است.

بر پایه برنامه محمد مرسی برای سفر به آمریکا، وی پس از سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با هیچ یک از مقامات آمریکایی دیدار نخواهد کرد. وی تنها در بنیاد بیل کلینتون، رئیس جمهور اسبق سخنرانی خواهد کرد؛ جایی که اوباما هم در آنجا خواهد بود.

هم‌اکنون قطر با کمک سالانه دو میلیارد دلار، کشوری است که بیشترین کمک را به دولت مصر می‌کند؛ کمکی که کمک‌های کنونی آمریکا را برای مصر کمرنگ کرده است. فراموش نکنید که از جمله نخستین سفرهای محمد مرسی به خارج از مصر، به دو کشور ایران و چین بوده است؛ کشورهایی که چالش‌های جدی با آمریکا دارند.

مقامات مصری درباره دیدار نکردن مرسی و اوباما گفته‌اند که وی برنامه شلوغی را در آمریکا دارد و احتمالا در اواخر سال با اوباما دیدار می‌کند.

از سوی دیگر، اوباما هم در مصاحبه تلویزیونی خود در هفته گذشته، نشانه‌هایی از تغییر روابط مصر و آمریکا را نشان داد و گفت: مصر کنونی متحد آمریکا نیست، اما در عین حال، نمی‌توان این کشور را دشمن هم به شمار آ‌ورد.

این گزارش در ادامه آورده است که یکی از خواسته‌های انقلابیون مصر و مردم این کشور از رهبران انقلاب، استقلال سیاسی این کشور و عدم وابستگی به آمریکا بوده است؛ مسأله‌ای که مردم این کشور را در زمان حکم مبارک بسیار عصبانی می‌کرد. به همین دلیل هم بود که مرسی و دوستانش، واکنشی جدی به تظاهرات پیرامون سفارت آمریکا در واکنش به فیلم ضد اسلامی از خود نشان ندادند. اینها همه در حالی بود که مرسی، تازه سی و شش ساعت پس از تظاهرات واکنش نشان داد و این زمانی بود که اوباما تلفنی با وی تماس برقرار کرده بود. البته در این هنگام نیز مرسی تظاهرات مردم را محکوم نکرد، بلکه تنها از آنان خواست تظاهرات خود را مسالمت‌آمیز ادامه دهند.

گفتنی است، رابطه کشور‌ها با هم تابعی است از منافع ملی آنان. رابطه مصر و آمریکا نیز از این قاعده جدا نیست. اما اگر مصری‌ها به دنبال استقلال سیاسی هستند، برای آنان گریزی نیست که درباره آمریکا تجدیدنظر کنند.

 


دوشنبه 91 مهر 3 , ساعت 8:33 صبح

چه کسانی عازم نیویورک شدند؟ ملک زاده و همسرش در میان مسافران

رئیس‌جمهور کشورمان صبح امروز همراه با هیئتی بلندپایه برای شرکت در شصت و هفتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد عازم نیویورک شد.

 

به گزارش فارس، محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور کشورمان صبح امروز (شنبه) تهران را برای شرکت در شصت وهفتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد به مقصد نیویورک ترک کرد؛ فرودگاه مهرآباد امروز همزمان با سفر رئیس‌جمهور دارای حاشیه‌هایی بود که ذکر آنها خالی از لطف نیست.

 
*ملک‌زاده به همراه همسرش اولین آقا و بانویی بودند که وارد پاویون جمهوری شدند و قصد سفر به نیویورک را داشتند اما پس از گذشت چند دقیقه ملک‌زاده با اینکه نامش در لیست مسافران بود با خبرنگاران خداحافظی کرد و اینطور به نظر می رسید که سفرش کنسل شده است اما بعد معلوم شد وی در لیست پرواز قرار دارد و سوار هواپیما شد.

 
*صالحی وزیر امور خارجه و همسرش نیز از دیگر کسانی بودند که امروز در فرودگاه مهرآباد حاضر شدند ؛ احوالپرسی گرم همسر صالحی از دیگر نکات قابل توجه بود.

 
*زمانیکه احمدی‌نژاد برای صحبت‌های پایانی خود قبل از سفر به نیویورک می‌خواست روی صندلی بنشیند دستور داد تا صندلیش را عوض کنند. صندلی احمدی‌نژاد قبل از تعویض نمای تجملی داشت اما پس از آن بسیار ساده بود.

 
*اسفندیار رحیم‌مشایی رئیس دفتر رئیس‌جمهور، حمید بقایی معاون اجرایی رئیس‌جمهور، مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت، علی نیکزاد وزیر راه و شهرسازی و مجتبی ثمره هاشمی مشاور عالی رئیس‌جمهور، سید حسن موسوی رئیس سازمان میراث فرهنگی، ابوالحسن فقیه رئیس جمعیت هلال‌احمر، لطف‌الله فروزنده معاون پارلمانی رئیس‌جمهور، احمدی نژاد را در این سفر همراهی می‌کنند.

 
* پیش از اینکه احمدی‌نژاد وارد هواپیما شود طنین آهنگ فیلم محمدرسول‌الله در فرودگاه مهرآباد نواخته شد.

 
*علی اکبر ولایتی، مسعود زر‌یبافان، حجت‌الاسلام سید محمدرضا میرتاج‌الدینی، از کسانی بودند که در بدرقه رئیس‌جمهور حضور داشتند.

 


دوشنبه 91 مهر 3 , ساعت 8:32 صبح

انتقاد شدید اعضای خبرگان از مواضع هاشمی‌رفسنجانی

خبرگزاری فارس: آیت‌الله علم‌الهدی و آیت‌الله خزعلی در نطق‌ خود در مجلس خبرگان انتقاداتی را متوجه مواضع هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات دانستند اما خبرنگاران تنها در زمان سخنرانی رفسنجانی اجازه حضور در اجلاس را یافتند.

* فارس: مجلس خبرگان رهبری در خاتمه ششمین اجلاس رسمی خود و در حالی که هاشمی رفسنجانی جلسه را ترک کرده بود، طی بیانیه ای که توسط سید احمد خاتمی قرائت شد، تاکید کرد: "بدون شک تدابیر حکیمانه مقام معظم رهبری در خاموش کردن آتش فتنه و حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و مقاومت معظم له در برابر تشکیک بی اساس نسبت به صحت و سلامت انتخابات ستودنی است و دلیلی قاطع بر هوشمندی و تدبیر ایشان است. ما ضمن بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مدظله العالی بار دیگر پشتیبانی قاطع خود را از معظم له که ادامه دهنده راه بنیانگذار انقلاب مقدس اسلامی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است اعلام می داریم و همچنان معظم له را تنها گزینه ای می دانیم که لباس رهبری امت بر قامتش زیبنده است."

  * رجا نیوز به نقل از آیت الله علم‌الهدی نماینده مجلس خبرگان نوشت: «ششمین اجلاس خبرگان روز گذشته در حالی گشایش یافت که خبرنگاران تنها در زمان سخنرانی هاشمی رفسنجانی اجازه حضور در اجلاس را یافتند و برای پوشش نطق سایر ناطقان مجبور شدند از خبر ارسالی سانسور شده در رسانه‌های خود استفاده کنند.

آیت‌الله علم‌الهدی و آیت‌الله خزعلی در نطق‌های خود انتقاداتی را متوجه هاشمی رفسنجانی و رفتار وی به ‌ویژه در دوره انتخابات و پس از آن مطرح کرده‌اند اما نه تنها اثری از این انتقادها در خبر ارسال شده به رسانه‌ها وجود ندارد، بلکه مفهوم آن نیز دچار تحریف شده است.

آیت‌الله علم‌الهدی در نطق خود با اشاره به سابقه هاشمی رفسنجانی در جریان مبارزات انقلاب و پس از انقلاب و همچنین حضور وی در جمع اولین بیعت کنندگان با رهبر انقلاب در سال 1368، سکوت وی در قبال هتاکی‌های بی‌سابقه اخیر علیه رهبری انقلاب را رفتاری متناقض با پیشگامی بیست سال پیش او در بیعت با رهبر انقلاب دانسته و خطاب به وی گفت: چرا پس از بیست سال، در برابر این هتاکی‌های بی‌سابقه‌ و آتش فتنه‌ای که از خیمه برخی اطرافیان شما به پا شده است، ساکت نشسته‌اید؟ در باره این تناقض رفتار شما آینده و تاریخ حکم خواهد کرد کما انیکه اکنون نیز مردم درباره این تناقض در رفتار قضاوت کرده‌ و به نتیجه رسیده‌اند. آیت‌الله خزعلی نیز در نطق خود با انتقاد از هاشمی و برخی اعضاء خانواده وی، خواستار برخورد با عوامل اصلی اغتشاشات شد»

*ایسنا: در ادامه سومین جلسه ششمین اجلاس رسمی دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری، محسنی اژه ای دادستان کل کشور بر اساس آیین‌نامه داخلی این مجلس به عنوان شخصیت مدعو در جمع نمایندگان حاضر شد تا گزارشی از اوضاع داخلی کشور در مسائل اخیر ارائه کند.

* همسر سید مصطفی تاج زاده در گفتگو با پارلمان نیوز به روایت دیدار خود با همسرش در زندان پرداخت: "مصطفی خیلی خوب بود، من نگران وضعیت سلامتی او بودم که امروز آقایان اطمینان خاطر دادند رفتارشان برادرانه است و من هم از این رفتار برادرانه تشکر کردم."

* در پی نگارش نامه‌ای از سوی دکتر احمد توکلی خطاب به میرحسین موسوی و سیدمحمد خاتمی، سید علیرضا بهشتی شیرازی سردبیر روزنامه کلمه سبز در نامه‌ای سرگشاده به موارد مطرح شده در این نامه پاسخ داد. در بخشی از این نامه آمده است: «آقای توکلی! موسوی و خاتمی جایی نرفته‌اند که لازم باشد برگردند. آنها به خط امام پشت نکرده‌اند.»

در ادامه نیز تاکید شده است: «واقعیت این است که اگر موسوی نبود اتفاقی که اینک پس از سه ماه در ابعادی محدود رخ داده و آقای دکتر احمد توکلی این همه از آن نگران است، همان روز اول روی می‌داد. این موسوی بود که اجازه نداد مردم در دام تبلیغات کسانی بیفتند که می‌خواستند اسلام را به خطاهای متولیان امور متهم کنند. این او بود که جوانان را با منطق انقلاب آشنا کرد ... گزارش‌هایی که ما از افراد حاضر در صحنه به دست آورده‌ایم نشان می‌دهد شعارهایی که آقای توکلی در نامه خود آورده‌ و صدا و سیما با آب و تاب رویش کار کرده شعارهای اصلی راهپیمایان نبوده است. ثانیا همان عده قلیل هم از روی عصبانیت و نه به عنوان یک سیاست راهبردی این شعارها را سر می‌دادند.»

* بخش دوم میزگرد آسیب‌شناسی نظری حوادث پس از انتخابات با حضور سعید حجاریان، سعید شریعتی و محمد عطریانفر از شبکه اول سیما پخش شد. در ابتدای این برنامه ابتدا سعید شریعتی به نقد وضعیت علوم انسانی در کشور و پرداخت و در ادامه با مضحک خواندن اعمال فشار به متهمین اغتشاشات اخیر در زندان‌ها، خاطرنشان کرد:‌ "هرچند که زندان در برابر نعمت بزرگ آزادی چندان خوشایند نیست اما ما براساس اشتباهاتی که انجام دادیم دچار این گرفتاری شدیم ولی باید بگویم که پرسنل بازداشتگاه‌ها در این مدت از ما تیمارداری کردند و کار آنها برخورد کارشناسانه با ما بود، به گونه‌ای که فقط به ریشه‌یابی ماجراها و اتهاماتی که به ما وارد شده بود پرداختند."

شریعتی تصریح کرد:‌ "آنچه که من در دادگاه خواندم تنها خلاصه‌ای از نظراتم بود که به دلیل کمبود وقت به آن اشاره کردم، اما باقی مطالب و نظریات خود را پس از آزادی انتشار می‌دهم و لازم است تأکید کنم که نه تنها نظرات من عوض نخواهد شد بلکه حتی تلاش می‌کنم نظرات دوستانم را نیز تغییر دهم." وی در پایان اظهار داشت: "صداو سیما و سایر رسانه‌ها فارغ‌ از تمام بحث‌های سیاسی از کارشناسان دیگر دعوت کنند و این اینگونه بحث‌های چالشی را امتداد دهد و تنها به همین یک جلسه اکتفا نکنند." در ادامه این میزگرد عطریانفر نیز به انتقاد از عدم تولید علم بومی و ضعف نظری در زمینه علوم انسانی در کشور پرداخت.

وی در بخش دیگری از اظهاراتش با تاکید بر اینکه اینکه برخی می‌گویند اگر ما از زندان بیرون برویم مجددا تغییر کرده و به گذشته باز می‌گردیم، بیشتر به یک مزاح شبیه است، افزود: "من آقای حجاریان را به عنوان یک استاد قبول دارم، او هم اینک در مرز 60 سالگی قرار دارد و از نوجوانی فعالیت داشته و آسیب دیده و در شورای شهر و در دولت اصلاحات فعالیت داشته و فردی شجاع است و چنین کسی که با شجاعت و بدون فشار و با اعتقاد، همه گذشته خود را خط قرمز می‌کشد، در بیرون از زندان تغییر عقیده نمی‌دهد. البته این بدان معنی نیست که حجاریان گذشته خود را نفی کند بلکه آن را تصحیح می‌کند. حجاریان از چه کسی باید بترسد که بخواهد نظرش را تغییر دهد؟ چه آنکه او در زمان ریاست جمهوری خاتمی نیز وی را نقد می‌کرد. لذا بر این باوریم که این گفته ها که اینها پس از بیرون آمدن از زندان تغییر عقیده می‌دهند یک طنز و شوخی بیشتر نیست."

در پایان این میزگرد نیز سعید حجاریان علیرغم مشکل تکلم خود با تأکید بر اینکه ابتدا باید به شما بگویم که والله برای من زندان، زندان نبود، گفت: "زندان برای من نقاهتگاه بود چرا که جای من با دوستان فرق داشت." حجاریان با اشاره به اینکه به خاطر وضعیتم لازم بود که آب درمانی کنم، تصریح کرد: به این جهت دوستان سپاه زحمت کشیده و ما را برای آب‌درمانی به جایی مفرح‌تر از محیط زندان بردند و الان نیز یک روز در میان به آنجا می‌روم." وی با بیان اینکه دارو و درمان در اختیارم قرار می‌گیرد و پزشک نیز مستمراً به من سر می‌زند، خاطرنشان ساخت:  "در این مدت وضعیتم خوب بود و دچار بیماری نشدم.

من پیش از این برای خود در بیرون از زندان پرستار داشتم و دوستان سپاه نیز در این مدت واقعا از من پرستاری کردند و تغذیه و خورد و خوراک به من می‌دادند والا محیط زندان برای من خیلی مشکل می‌شد که به همین دلیل از دوستان تشکر می‌کنم." حجاریان در ادامه با بیان اینکه نکته‌ای که برای خود من بسیار مشکل بود، این بود که فوران تنفر را بعد از انتخابات شاهد بودم، افزود: ‌البته من را کمی زودتر گرفتند چون فکر می‌کردند من خیلی مهم هستم، اما انتخابات، انتخابات است و همیشه همینگونه بوده است اما این فوران تنفری که شاهد بودیم در مارکسیسم مبتذل و یا نوعی آنارشیسم ریشه دارد و این حرف‌ها متعلق به کشور ما نیست. من با مشاهده این اتفاقات به یاد حوادث سال 54 و تسویه خونین سازمان و آن قساوت‌های عجیبی که سازمان علیه مجید شریف واقفی انجام داد، افتادم.

آن فوران نفرت نزد مردم ایران قساوت بسیار عجیبی بود و این کارها نه در سابقه تاریخی کشور ما وجود دارد و نه لایه تمدنی اسلام آن را نشان داده و نه در لایه تمدنی قبل از اسلام ایران شاهد آن هستیم. وقتی من این حوادث را دیدم، گفتم که اینها متعلق به اندیشه ما نیست پس به این فکر کردم که ریشه‌اش چیست؟ و به دنبال این بود که به اینجا رسیدم. بنابراین برای من این یک تلنگر بسیار مهم بود و تغییر و تحول از اینجا برای من شروع شد." در انتها، شریعتی در خصوص نظر حجاریان در پاسخ به این سؤال که برخی مطرح می‌کنند بعد از آزادی نظریات شما تغییر خواهد کرد اظهار داشت: "آقای حجاریان اعلام کرده‌اند که هرگاه مسئله براندازی علیه جمهوری اسلامی از جانب بیگانگان تغییر کرد نظرات من نیز عوض خواهد شد."

 


دوشنبه 91 مهر 3 , ساعت 8:32 صبح

ویزای 60 نفر از همراهان احمدی نژاد برای سفر به نیویورک صادر نشد

دولت - مهر نوشت:

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور کشورمان تا ساعاتی دیگر در حالی به منظور شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل عازم نیویورک می شود که جمعی از مقامات و اطرافیان وی به دلیل عدم صدور ویزا از این سفر بازمانده اند.
محمود احمدی نژاد امروز به منظور شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل عازم نیویورک خواهد شد.

حدود 100 نفر مقامات و اطرافیان رئیس جمهور از جمله وزیران و خبرنگاران وی را دراین سفر همراهی می کنند.

ایران پیش از برای همراهی حدود 160 با رئیس جمهور از آمریکا درخواست ویزا کرده بود که تا کنون تنها با حدود 100 ویزا موافقت شد و بر این اساس برخی از مقامات از این سفر بازمانده اند.

بنا بر این گزارش طبق شرایطی معمول سالهای گذشته ویزای این مقامات احتمالا در روزهای آینده صادر خواهد شد.

سفر رئیس جمهور حدود یک هفته به طول می انجامد و سخنرانی وی در مجمع عمومی سازمان ملل طبق برنامه روز چهارشنبه برگزار می شود .

دیدار با گروه‌های مختلف آمریکایی اعم از دانشجویان، هنرمندان، نخبگان و همچنین اساتید دانشگاه‌ها همچنین ایررانیان مقیم نیویورک از دیگر برنامه های این سفر است.

رئیس جمهور در این سفر با رسانه های آمریکایی نیز مصاحبه خواهد داشت.

 


دوشنبه 91 مهر 3 , ساعت 8:30 صبح

آقای احمدی نژاد! این بار پسر و عروست را در سفر آمریکا با خود همراه نکن

آقای محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان روز شنبه اول مهرماه91 برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل عازم نیویورک خواهد شد.
 

سال گذشته، انتشار اخبار و عکسی از حضور پسر و عروس ایشان به همراه هیات ایرانی در نیویورک، اعتراض افکار عمومی و عدالتخواهان را برانگیخت و رئیس جمهور محترم هم در این باره فقط سکوت کردند.
 
از آنجا که تجربه نشان داده است آقای احمدی نژاد عادت دارند در واکنش به انتقاد، بر رفتار ناهنجار یا غیر قانونی خود پافشاری می فرمایند، بیم آن می رود که خدای نکرده امسال نیز ایشان بجز همسر که عرف بین المللی است، فرزندان و عروس و ... خود را نیز به همراه خود به سفر آمریکا ببرند. لذا لازم است به رئیس جمهور محترم یادآوری شود همراه همراه بردن پسر و عروس و دیگر اعضای خانواده در سفرهای کاری و دیپلماتیک و آن هم با خرج بیت المال، برخلاف اصول ساده زیستی و عدالتحواهانه ایست که ایشان با تمسک به آنها رای مردم را بدست آورده اند. از آن بدتر اینکه چنین کارهایی وهن جمهوری اسلامی نیز هست. ایران مانند شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس نیست که بیت المال همان جیب رئیس کشور باشد و حاکم، هر کسی را از اعضای خانواده و دوستانش که خواست، به خرج بیت المال با خود به سفر رسمی خارجی ببرد. در این کشور، از 8دهه پیش قانون بودجه وجود دارد و مسئولان اجرایی، نه مالک؛ بلکه امانتدار بیت المال هستند و در دنیا و آخرت باید درباره ذره ذره وجوه و امکاناتی که در اختیارشان است، پاسخگو باشند (فمن یعمل مثقال ذره شرا یره).
 
امید می رود رئیس جمهور محترم در آخرین سفر خود به آمریکا در دوران ریاست جمهوری، به شعارهای 8سال پیش خود و سوگندی که در مقابل نمایندگان مجلس به قران خورده اند پایبند باشند و این بار بجز دیپلماتها و افرادی که عرفا و قانونا حضورشان در این سفر لازم است، هیچ شخص دیگری بخصوص از خانواده و نزدیکان را با خود همراه نکنند. چنین باد. با آرزوی خیر و توفیق الهی برای رئیس جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل.

 


دوشنبه 91 مهر 3 , ساعت 8:28 صبح

سومین یادواره 140 شهید منطقه 13 برگزار شد

در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و به منظور تجلیل از نقش خانواده ها ی معظم شهدا و ایثارگران در خلق حماسه دفاع مقدس ، سومین یادواره 140 شهید منطقه 13 با حضور جمع کثیری از خانواده های معظم شهدا ، ایثارگران و شهروندان برگزار شد.

به گزارش " تهران سما " به نقل ازروابط عمومی شهرداری منطقه 13 ، این یادواره که   با  حضور خانواده معظم شهدا،مسئولین شهرداری منطقه 13 ،نماینده بنیاد شهید شهرداری   تهران و منطقه13 و نماینده باغ موزه دفاع مقدس در سالن  دعای ندبه بهشت زهرا(س  ) برگزار شد ، با اجرای ویژه برنامه های مختلف یاد و خاطره رزمندگان هشت سال دفاع   مقدس زنده نگه داشته شد.

یادواره 140 شهید منطقه 13 با قرائت آیاتی از کلام الله مجید آغاز و با اجرای برنامه های مختلف از قبیل  اجرای موزیک حماسی ، سخنرانی ، خاطره گویی و مداحی ادامه یافت.

در این مراسم عباس رزاقی ، مشاور شهردار منطقه 13 طی سخنانی بر تداوم راه روشن شهدا با شناساندن فرهنگ ایثار و شهدات در جامعه تاکید کرد و گفت : آرامش ، امنیت و پیشرفت های کشور ما به واسطه ایثارگری ها و جانبازی های افراد با بصیرتی بدست آمده که  با نثار جان خود از نظام مقدس جمهوری اسلامی دفاع کردند و امروز هر چه داریم حاصل خون شهدا ست و ما در برابر شهدا مسئول هستیم و وظیفه داریم پاسدار خون آنها باشیم و راه شان را ادامه بدهیم.

وی همچنین در بخشی از صحبت هایش  با  اشاره به برگزاری کنگره شهدای منطقه 13 تصریح کرد : مقدمات برپایی کنگره بزرگ شهدای منطقه  با تشکیل کمیته های تخصصی کنگره شهدا و شناسایی شهدا ی منطقه 13  فراهم شده  و می خواهیم از شهدا ، جانبازان و رزمندگان عرصه مقاومت تجلیل کنیم

رزاقی ادامه داد : در واقع با برگزاری این کنگره قصد داریم شهدا را  در خاطره ها ماندگار و راه روشن شهدا به شهروندان به ویزه نسل جوان معرفی و حرکت در مسیر شهدا را تداوم بخشیم.

مشاور شهردار منطقه 13 با اشاره به اهمیت تکریم خانواده های معظم شهدا و ایثارگر تصریح کرد :در  این منطقه جمعی کثیری از خانواده شهدا و تعداد زیاد جانباز و رزمنده سکونت دارند که با برنامه رزی های صورت گرفته از ابتدای سال تا کنون به طور مستمر با 120خانواده معظم شاهد و ایثارگر بازدید به عمل آمده و رفع مشکلات آنان  از طریق اداره امور ایثارگران منطقه در دستور کار قرار گرفته است.

در پایان  این مراسم مسئولین شهرداری منطقه 13 به همراه خانواده معظم شهدا و شهروندان با حضور در مزار شهدا با اهدای شاخه گل و قرائت فاتحه یاد و خاطره شهدا را گرامی داشتند.

 


دوشنبه 91 مهر 3 , ساعت 8:28 صبح

دانش > فضا

عکس روز: جواهری در صحرا

دانش > فضا- همشهری آنلاین:
شهر کویت در این عکس گرفته شده از ایستگاه فضایی بین‌المللی در تاریکی خلیج فارس می‌درخشد.

گوشه پایینی  تصویر خوشه‌ای از چراغ‌های آبی- سفید حومه "الاحمدی" را می‌توان دید.

جاده کمربندی هفتم در پایین شهر از میان صحرا عبور می‌کند؛ درست زیر مرکز عکس، اندکی در خارج ناحیه مسکونی، فرودگاه بین‌المللی کویت به رنگ نارنجی درخشان می‌توان دید.

 


دوشنبه 91 مهر 3 , ساعت 8:25 صبح

افزایش 90 هزار تومانی یارانه ها!!!!

انعکاس به نقل از مهر: ایده‌ای “اقتصادی-انتخاباتی” در برخی زیرمجموعه‌های دولت مطرح است که درصورت نهایی شدن آن، یارانه ماهانه نقدی 90 هزار تومانی به ازای هر ایرانی از محل آزادسازی نرخ ارز اختصاص خواهد یافت.

این روزها که آشفته بازار ارز خبرساز شده است، از برخی محافل دولتی خبر می‌رسد که ایده‌هایی برای چند برابر کردن یارانه نقدی مطرح است.

یکی از این ایده‌ها که حتی بالاترین مقامات اقتصادی دولت نیز آن را آنالیز کرده‌‌اند، نسخه جدید ارزی یارانه نقدی است. براساس این ایده و درصورت نهایی شدن، مابه‌التفاوت نرخ ارز مرجع 1226 تومان- و نرخ بازار آزاد (حدود 1400 تومان) از محل آزادسازی نرخ ارز به مردم پرداخت خواهد شد.

برهمین اساس، برخی مقامات اقتصادی دولت محاسبه کرده‌اند که از محل آزادسازی نرخ ارز ( ارز تک نرخی بالای 2226 تومان)، سهم هر ایرانی از این محل سالیانه بیش از یک میلیون تومان و ماهیانه حدود 90 هزار تومان خواهد بود.

حال، اگر یارانه نقدی موجود (45 هزار و 500 تومان) را با این یارانه جدید ارزی (90 هزار تومان ) جمع کنیم، بیش از 140 هزار تومان می‌شود. در واقع وعده محمود احمدی نژاد رئیس جمهور برای سه برابر کردن یارانه نقدی با این ایده “اقتصادی- انتخاباتی” نیز محقق خواهد شد.

برخی مقامات اقتصادی کشور اخیرا در برخی نشست‌هایشان برای آماده سازی افکار عمومی، این ایده “اقتصادی-انتخاباتی” را به صورت پرسش مطرح کرده‌اند: چرا نباید مابه التفاوت نرخ ارز 1226 تومان و بازار (حدود 2400 تومان) را به بیت‌المال برگردانیم و آن را به مردم ندهیم؟

این مقامات اقتصادی گفته‌اند: حساب سرانگشتی ما نشان می‌دهد که اگر از فروش هر ارز 1226 تومانی با نرخ آزاد فقط 1000 تومان به خزانه واریز شود، سالیانه بیش از 1 میلیون تومان و ماهیانه حدود 90 هزار تومان نصیب هر ایرانی می‌شود.

گفته می شود رئیس جمهور، وزیر امور اقتصادی و دارایی، رئیس کل بانک مرکزی و برخی اعضای سیاسی دولت در جریان این ایده “اقتصادی-انتخاباتی” قرار دارند.

 

 


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ