سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، قلبی سلیم و پاک و خویی استوار، روزی اش می کند . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 91 دی 10 , ساعت 1:2 عصر
00:09 سرویس: نامه > سیاست
روایتی جدید از خانه‌نشینی یازده روزه رییس جمهور/ احمدی‌نژاد برای خانه‌نشینی اذن رهبری را داشت  

روایتی جدید از خانه‌نشینی یازده روزه رییس جمهور/ احمدی‌نژاد برای خانه‌نشینی اذن رهبری را داشت


روایت شده که بعد از اینکه آقای احمدی‌نژاد نظرشان را درباره ادامه وزارت مصلحی به رهبری گفتند، رهبر انقلاب فرمودند چه کسی را پیشنهاد می‌کنید، آقای احمدی‌نژاد فردی را معرفی کردند که رهبری نپذیرفتند، آقای احمدی‌نژاد گفتند من میتوانم مدتی فکر کنم که با آقای مصلحی میتوانم کار را ادامه بدهم یا خیر، رهبری فرمودند فکر کنید و بعد نظرتان را اعلام کنید، من گفتم کجای این روایت دال بر تخطی از ولایت‌پذیری است؟ ایشان که اذن گرفت،

به گزارش نامه، ماهنامه همشهری ماه در شماره اخیر خود در گفتگو با حجت السلام شریف زاده مسئول دفتر مطالعات دینی مرکز ملی مطالعات جهانی شدن به بررسی راطبه روحانیت و دولت، رابطه رییس جمهور با مقام ولایت فقیه، ماجرای خانه نشینی 11 روزه رییس جمهور پرداخته است.

اهم صحبت‌های مسئول دفتر مطالعات دینی مرکز ملی مطالعات جهانی شدن را در ادامه بخوانید؛

•  ارتباط دولت با ولایت فقیه میتواند ارتباط متابعت باشد که باید اینگونه باشد، یعنی دولت باید تابع ولی فقیه باشد که ما از آن به عنوان ولایتپذیری نام میبریم. ریاست جمهور بازوی ولی فقیه است و بازو باید از صاحب بازو تبعیت کند. در حقیقت ولی فقیه دارای سه بازو است: بازوی اجرایی، بازوی قانونگذار و بازوی داوری که سه قوه در کشور ما سه بازوی ولی فقیه هستند.

• ارتباط دوم، ارتباط مشاورت است، آیا رئیس جمهور باید مشاورتی با ولی فقیه داشته باشد یا خیر؟ این نکته مهمی است آنچه که روال و رویه رهبر معظم انقلاب و همچنین امام رضوان الله علیه بود، آن بود که رئیس قوه مجریه را طرف مشورت خود قرار داده و می دهند، چرا که رئیس قوه مجریه بر امور اجرایی کشور چیرگی و تسلط دارد، اخبار و آگاهی های گوناگونی از روند اجرایی کشور دارد و برای همین میتواند مشورت های ارزنده‌ای به ولی فقیه جامعه بدهد .همین جا یک نکته‌ای را عرض کنم، برخی به غلط تصور می‌کنند رئیس جمهور نباید طرف مشورت با رهبر شود؛ بلکه فقط باید مطیع و تابع باشد، این یک توهم است و غلط. ما در انتخاب افراد به عنوان رئیس‌جمهور باید به این نکته توجه داشته باشیم که افزون بر آنکه فردی را برگزینیم که در تبعیت کم نمی‌گذارد، توجه کنیم که باید کسی را انتخاب کنیم که مشاور خوبی برای رهبر باشد یعنی توان مشورت‌دهی را داشته باشد.خوب است اما نداشتن توان مشورتی خوب نیست یعنی نمی‌شود به اسم تابعیت خود را معاف دانست از دادن مشورت، این نکته مهمی است چون بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر مشورت دهی را نفی کنند تبعیت‌شان قدرت می‌گیرد، حال اینکه این نیست!

• تبعیت حوزه‌اش حوزه بحث نیست، حوزه نتیجه بحث است؛ یعنی پس از آنکه رهبر از بحث نتیجه گرفت و خواست حکم کند حوزه تبعیت آغاز می‌شود، اما پیش از نتیجه‌گیری و ارائه حکم حوزه مشورت است یعنی شما باید کاملا ایده خودت را اگر معتقدید درست است با استدلال پیش ببرید، نهایتا یا ایده تو پذیرفته می‌شود یا نمی‌شود، یا تو ادله طرف مقابل را می‌پذیری یا طرف مقابل، ادله تو را می‌پذیرد یا هیچ‌یک ادله یکدیگر را نمی‌پذیرند، به‌هرحال محصول این گفت‌وگو آن است که از دهان رهبر به عنوان حکم خارج می‌شود، از آنجا به بعد حوزه تابعیت آغاز می‌شود، پس رئیس‌جمهور باید شجاعت مشورت دادن را داشته باشد و تصور نشود اگر کسی گفت من با رهبر بحث نمی‌کنم این فرد مناسبی است برای ریاست‌جمهوری چون نمی‌خواهد با رهبر بحث کند و فقط می‌گوید چشم، حوزه چشم گفتن با حوزه بحث کردن فرق می‌کند، حوزه تبعیت با حوزه مشاوره فرق می‌کند. رهبر در حوزه مشاوره از تو می‌خواهد هرآنچه را داری بگویی و استوار باشی بر ادله‌ات، محکم دلیل بیاوری و محکم حرف بزنی تا نتیجه حاصل شود، نهایت‌اش این است که رهبر حرف تو را نمی‌پذیرد و حتی ممکن است نتواند تو را قانع کند. عیبی ندارد آنچه حکم کرد باید تبعیت شود.

• رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در آبان 1389 فرمودند: « بنده از همه دولتها حمایت کرده‌ام ولی این دولت با دولت‌های گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمی‌کند حاکمیت دوگانه درست کند.»، که حرف بسیار مهمی است، اخیرا در نمایشگاه مطبوعات در مباحثه‌ای که با خبرگزاری مهر درباره ولایت‌پذیری دولت آقای احمدی‌نژاد داشتم در آنجا گفتم حضرت آقا در دیدار امسال هیات دولت با ایشان مساله احیای ارزش‌های انقلاب توسط این دولت را مطرح کردند. بعد در پاراگراف‌های بعدی سخنانشان، این آمد که دولت نهم و دولت دهم این ارزش‌ها را احیا کردند بعد گفتند مخالفت‌هایی که در دو سه سال اخیر با این دولت شده به خاطر این است که بر این ارزش‌ها تاکید بیشتری کرده، یعنی دولت دهم بیشتر از دولت نهم بر ارزش‌های انقلاب تاکید کرده است.

• این مباحثی که درباره جریان انحرافی مطرح می‌کنند باطل است. در واقع هیچ انحرافی در دولت دهم نسبت به دولت نهم رخ نداده بلکه سرعت حرکت‌اش به سمت ارزش‌های انقلاب بیشتر شده که این ابطال صریح و بدون تفسیر و چون چرایی است بر شعار پایداری‌ها.

• ببینیم از آنچه به عنوان خانه نشینی مطرح شده چه روایتی شده-یعنی نقل واقع- و چه روایت‌ها یا برداشت‌ها و تخمین‌هایی، من گفتم ما یک روایت بیشتر نشنیدیم و بقیه همه تخمین بود، گفتند آقای احمدی‌نژاد قهر کرده، گفتم سندی دارید؟ گفتند همین که در خانه نشسته یعنی قهر کرده، گفتم پس این تخمین است و روایت نیست. تنها روایتی که ما شنیدیم، درست و غلطش را ما نمی‌دانیم که البته نه از آقای احمدی‌نژاد شنیدم و نه از مهندس مشایی بلکه از افراد دیگری، که آن روایت هیچ دلالتی بر ضعف ولایت‌پذیری آقای احمدی‌نژاد نبود. البته وقتی این را گفتم برخی مقامات گفتند که اینطور نبوده من هم گفتم خیلی خوب! چه بهتر پس دیگر هیچ روایتی درباره خانه‌نشینی وجود ندارد پس وقتی روایتی وجود ندارد چگونه می‌خواهید تصمیم‌گیری کنید؟!

• نظر آقای احمدی‌نژاد نسبت به آقای مصلحی برای ادامه وزارت نظر مساعدی نبود، نظرشان را به رهبر معظم انقلاب گفتند، چون درباره وزارت اطلاعات هم در انتصاب و هم در عزل باید نظر رهبری وجود داشته باشد- که البته بعدا گفتند این نیست- روایت شده که بعد از اینکه آقای احمدی‌نژاد نظرشان را به رهبری گفتند، رهبر انقلاب فرمودند چه کسی را پیشنهاد می‌کنید، آقای احمدی‌نژاد فردی را معرفی کردند که رهبری نپذیرفتند، آقای احمدی‌نژاد گفتند من می‌توانم مدتی فکر کنم که با آقای مصلحی می‌توانم کار را ادامه بدهم یا خیر، رهبری فرمودند فکر کنید و بعد نظرتان را اعلام کنید، من گفتم کجای این روایت دال بر تخطی از ولایت‌پذیری است؟ ایشان که اذن گرفت، نهایت‌اش این بود که آقای احمدی‌نژاد می‌گفتند من نمی‌توانم همکاری کنم و استعفا میداد. آقا به ایشان زمانی برای فکر کردن دادند ایشان هم نشستند و فکر کردند، این کجایش خلاف ولایت‌پذیری است؟

•  مهم این است که اذن گرفته بودند. البته این روایت ادامه‌ای هم دارد و آن این است که آقای احمدی‌نژاد تازه از یک سفری که الان حضور ذهن ندارم کجا بود برگشته بودند و بیمار بودند، کسالت داشتند و گفتند هم استراحتی شود و هم فکر شود. بعضی مقامات گفتند این روایت درست نیست که من گفتم چه بهتر!  از این رو من کاری به آن روایتی که شما می‌گویید غالب است ندارم چرا که دال بر ضعف ولایت‌پذیری ایشان نیست. چون ایشان اجازه گرفته و فکر کرده است.

• رئیس جمهور خانه‌نشین بوده اما به حالت قهر نبوده، این حدس است، گناه گوینده بر عهده خودش است که آمدند یک حدس را در جامعه ترویج دادند. برای اینکه فرصت برای فکرکردن گرفته بود که ادامه بدهد یا ندهد، حتی اگر به این نتیجه می‌رسید که دیگر کار را ادامه ندهند، راه‌های دیگر را مطرح می‌کردند؛ مثل اینکه ایشان از ریاست‌جمهوری استعفا بدهد، وزارت اطلاعات تبدیل به سازمان اطلاعات بشود و زیر نظر مستقیم رهبری قرار بگیرد یا راههای دیگر. می‌خواهم می‌گویم هیچ دالی بر ضعف ولایت‌پذیری آقای احمدی‌نژاد وجود ندارد چون اذن داشتند.

• فتوا مربوط به عمل شخص است اما رئیس‌جمهور فقط در احکام اجرایی می‌تواند تابع ولی فقیه باشد. اگر جامعه ولی فقیه دارد و ولی فقیه در مورد مساله‌ای حکمی نداد باید فقها خود حکم بدهند یا از ولی فقیه طلب حکم کنند؟ اگرطلب حکم کنند و حکمی خلاف فقها داد باید حکم ولی فقیه را اجرا کنیم. در واقع رئیس جمهور رابطه متابعه در احکام در رابطه با مراجع ندارد اما مشاورت قطعا باید چنین رابطه‌ای وجود داشته باشد و رئیس جمهور باید فقهای عظام را طرف مشورت بداند چون اسلام‌شناس هستند و کشور ما هم کشوری اسلامی است طبیعی است که رئیس جمهور هم باید کارشناسی و اجرا کند و این کارشناسی را با رهبر در میان بگذارد که بخشی از این کارشناسی باید از طریق فقیهان و فضلا اخذ شود.

• در دولت آقای احمدی نژاد پست مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت برای ارتباط با علما و فضلا پست مهمی بود. انتقادهایی مطرح است که برخی این انتقادها به خود آقای مشاور وارد است، ایشان کسی است که ارتباط گستردهای با جبهه پایداری دارند یعنی آقای سقای بی‌ریا. من ایراد دارم نسبت به استعفای ایشان، چرا ایشان استعفا دادند و چرا تا وقتی که ایشان بودند اگر دوستانشان می‌گویند با مراجع ارتباط دولت کم بود، چرا ایشان با مراجع از جانب دولت کم ارتباط گرفتند؟ یعنی یک روحانی فاضل باید برود با دفتر آیات عظام ارتباط دولت را برقرار کند، این وظیفه اوست.آقای احمدی‌نژاد که برخلاف چند رئیس‌جمهور قبلی، روحانی نبود و همین وظیفه مشاور ایشان را  در امور روحانیت بیشتر می‌کرد برای ارتباط گرفتن. استعفای ایشان یک نوع جفا و بی‌وفایی به آقای احمدی‌نژاد است، ایشان می‌ایستادند و رابطه آقای احمدی‌نژاد با آیت‌الله مصباح یزدی و سایر علما را محکم می‌کردند تا حرفها درست منتقل شود. حرفهایی مثل مدیریت انبیا، مکتب ایرانی، دوستی با مردم رژیم صهیونیستی، ورود زنان به ورزشگاه و ... که همه اینها بین روحانیت و دولت تنش ایجاد کرده که البته بیشتر اینها مربوط به مهندس مشایی بوده نه آقای احمدی نژاد. جالب این است که بدانید آقای احمدی‌نژاد به مشاور هم اکتفا نکرده و تلاش کرده که خودش این ارتباط را در حد خوبی برقرار کند. قدم دومی که ایشان برداشت بحث استاد اخلاق هیات دولت بود که مدت‌ها آیت‌الله حائری شیرازی دعوت می‌شدند برای ارشاد هیات دولت بعد هم که خود آقای آقاتهرانی که از دیگر اعضای پایداری هستند به عنوان استاد اخلاق هیات دولت دعوت شدند.

• آقای مشایی کسی است که دو سال است به ایشان از انحراف و سحر و جادو و بهائیت و بابیت جدید و چه به او گفته شده که من واقعا در تعبدش حیرت می‌کنم ولی یک اهانت من که با ایشان مباحثه می‌کنم آن هم به صورت شخصی نشنیدم، زهد ایشان واقعا مثال‌زدنی است، من در زندگی و مشی زندگی زاهدی مثل ایشان ندیدم، ادبش را که دیدم، آقای احمدی‌نژاد هم دیدم، زهدش را دیدم، من خیلی علما را دیدم. جای علما روی چشمان من است من به خیلی از علما کمک کردم و معاونتشان را کردم ولی من از ادب و تواضع این دو نفر یعنی دکتر و مهندس تعجب کردم که چگونه این دو نفر اینقدر با اخلاقند و زاهد. اتفاقا با اخلاقترین افراد همین دو نفر هستند که اصلا به اهانت مبتلا نمی‌شوند و صبوری اینها برای من مایه حیرت است.

•  آقای احمدی‌نژاد یک دکتر دانشگاهی و آقای مشایی یک مهندس دانشگاهی است. اینها به حوزه‌ها کمک کردند بدون اینکه بخواهند اسمشان مطرح شود. اسمشان هم که مطرح نشد از جانب آقای احمدی‌نژاد نبود بلکه من آمدم و گفتم چون دیگر به اینجایم رسیده بود (با اشاره به گردن) که می‌گفتند ارتباط با روحانیت نیست. شاید آقای احمدی‌نژاد از اینکه من لو دادم دولت چقدر به حوزه‌ها کمک کرده راضی نباشد، البته خیلی هم آن را مطرح نکردیم. من خودم شاهد بودم چطوری پول به مرکز مدیریت حوزه علمیه می‌آید، چطوری به مرکز مدیریت تهران می‌رسد، حتی دولت نپرسید که چطوری خرج می‌کنید که ای کاش می‌گفت چطوری خرج میکنید (با خنده)، برای اینکه آقا فرمود که دولت باید بسترسازی امور فرهنگی را بکند و مسوول مستقیم امور فرهنگی هم حوزه‌های علمیه است. از حوزه‌های علمیه ما چه سوالی کردیم درباره مسائل فرهنگی جامعه؟ کدام تحقیق و پژوهش در زمینه مسائل فرهنگی در حوزه‌ها انجام شد؟ این تازه غیراز دیدارهای زیادی است که آقای احمدی‌نژاد با روحانیت داشته؛ یعنی مجالست.

•  به دولت در ارتباط با روحانیت نمره حتما بیست می‌دهم. البته معنیش این نیست که بهتر از این نمی‌شد انجام شود اما بدانید ارتباط با مدیریت و مدبریت دولت انجام نمی‌شود وقتی که این آقایی را که می‌خواهد بیاید با من مرتبط شود بترسانند دیگر مدیریت من است؟ من نمیدانم! اینجا بحث دولت است و گفتم که دولت این قدمها را برداشته، حالا از ناحیه فضلا و فقها چه قدمهایی برداشته شده بحث دیگری است.

• ممکن است سوال شما این باشد که آیا اگر رهبر حکم کردند باب مشاوره بسته می‌شود؟ نه! باب مشاوره و مباحثه همیشه باز است ولی این مشاوره و مباحثه نباید به عمل لطمه بزند؛ یعنی موجب تعطیل حکم نباید شود. من حکم را اجرا می‌کنم در عین حال به بحث و مشورت دادنم به رهبر ادامه می‌دهم. البته به شرطی که رهبر خواهان ادامه مباحثه و مشاوره باشد، یک وقتی رهبری میگویند بس است و دیگر نمیخواهم در این زمینه به من مشورتی بدهید،در آن صورت باید متوقف کرد.اینها نکات مهمی هستند برای روشن‌اندیشان، روشن‌اندیشان باید بدانند که نحوه ارتباط با ولی فقیه چگونه است.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ