سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شکیبایی، برترین خصلت و دانش، برترین زیور و عطاست . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 91 شهریور 29 , ساعت 2:17 عصر

                                                                  میلاد کریمه اهل بیت(ع)مبارک

                                                                    علت عدم ازدواج حضرت معصومه

                                                                      لقب «معصومه» را چه کسی به فاطمه ثانی داد

 

 

در میان فرزندان امام کاظم (ع) بعد از امام رضا (ع) کسی در شرافت و فضیلت همسنگ و همتای فاطمه معصومه (س) نمی باشد. در شان و جلالت و فضیلت او همین بس که وقتی نزد امام صادق (ع) بحث قم و شرافت آن پیش آمد، امام صادق (ع) فرمود: " ... بانویی از فرزندان من در آن جا دفن خواهد شد که فاطمه دختر موسی نام دارد و با شفاعت وی همه شیعیان وارد بهشت می­شوند."

آفتاب: فاطمه ثانی، دخت گرامی امام موسی بن جعفر (ع)، حضرت معصومه (س) که تحت عنوان «کریمه اهل بیت (س)» در میان شیعیان مشهور است، دارای القاب شریفی چون؛ طاهره، حمیده، بره، رشیده، تقیه، نقیه، مرضیه، سیده، رضیه، اخت الرضا، صدیقه، شفیعه روز محشر است که نام مادر گرامی اش نجمه و در اول ذیقعده سال 173 هجری در مدینه به دنیا آمد.

فاطمه ثانی چه کسی است؟

حضرت فاطمه معصومه 10 ساله بود که پدر گرامی اش حضرت موسی ابن جعفر(ع) به شهادت رسید و از آن پس به وصیت پدر، سرپرستی این بانوی بزرگوار و دیگر فرزندان امام هفتم بر عهده امام رضا(ع) قرار گرفت.
با آنکه امام موسی بن جعفر (ع) غیر از فاطمه معصومه (ع)، دختران دیگری نیز داشت. در میان همه آنان، تنها اوست که دارا امتیازات والایی بوده است. زیرا او همچون جده اش حضرت زهرا (س) در علم و عمل و شرافت و قداست و کمالات، گوی سبقت را از دیگران ربود و به راستی حضرت معصومه، فاطمه ثانی و تجلی دوباره ام الائمه و آینه دار وجود حضرت صدیقه طاهره و جلوه گاه جمال و اوصاف برجسته مادر گرامیش فاطمه زهرا (س) بوده است. به ویژه آنکه هر دو با رنج زیستند، هر دو چون گل محمدی عمری کوتاه داشتند و هر دو فاطمه بودند.

پیامبر گرامی اسلام (ص) در مقام تجلیل و قدردانی از دخترش حضرت زهرا (س) و مقامات او، بارها درباره اش، در حضور و در غیابش این جمله را بر زبان آورده بود که: فداک ابوک، «فداها ابوها» (پدرش به قربانش) امام کاظم (ع)، پدر بزرگوار حضرت معصومه (س) نیز به مناسبتی درباره وی چنین جمله ای فرمود! آن جا که جمعی از شیعیان برای دریافت پاسخ به پرسش های خود، وارد مدینه شدند تا به محضر امام کاظم (ع) برسند، آن حضرت در مسافرت بود.

آنها ناگزیر بودند، از آن سفر مراجعت کنند. از این روی سؤالات خود را نوشتند و به افراد خانواده امام کاظم (ع) تحویل دادند تا در سفر بعد، جواب آن را دریافت نمایند. هنگام خداحافظی، دیدند حضرت معصومه (س) که حدود 6 سال داشت، پاسخ سوالات آنها را نوشته و آماده نموده است! بسیار شادمان شدند و آن نامه را تحویل گرفتند.

هنگام مراجعت، در بین راه با امام کاظم (ع) که از سفر باز می گشت، ملاقات کردند و ماجرا را به عرض امام رساندند، امام (ع) آن نوشته را از آنها طلبید و مطالعه فرمود و پاسخهای دخترش فاطمه(س) را درست یافت، آنگاه ضمن تمجید و تجلیل از دختر گرامی اش و تصدیق پاسخهای او، سه بار فرمود: «فداها ابوها» (پدرش فدایش باد). این حادثه شگفت، مبین آن است که حضرت معصومه (س) همچون حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (س) «عالمه غیرمعلمه» است و در خردسالی از رشد، شناخت، علم و کمال بالایی برخوردار بوده است.

سوالاتی در مورد مقام عصمت فاطمه معصومه (س)

طبق نص صریح علمای رجال در میان فرزندان امام کاظم (ع) بعد از امام رضا (ع) کسی در شرافت و فضیلت همسنگ و همتای فاطمه معصومه (س) نمی باشد. در شان و جلالت و فضیلت او همین بس که وقتی نزد امام صادق (ع) بحث قم و شرافت آن پیش آمد، امام صادق (ع) فرمود: «الا وان قم الکوفه الغیره، الا ان الجنه ثمانیه ابواب، ثلاثه منها الی قم، نقبض فیها امراه هی من ولدی و اسمها فاطمه بنت موسی، و تدخل بشفاعتها الجنه باجمعهم». 216

«قم کوفه کوچک است و بهشت هشت در دارد، سه در از آنها به روی قم باز است و بانویی از فرزندان من در آن جا دفن خواهد شد که فاطمه دختر موسی نام دارد و با شفاعت وی همه شیعیان وارد بهشت می­شوند». شفاعت جمیع شیعیان مقام والایی است که به اشخاص عادی، اعطا نمی شد. چنانکه فراز پایانی زیارتنامه حضرت معصومه (س) طبق نقل امام هشتم (ع) به این حقیقت اشاره دارد: یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه فان لک عندا... شان من الشان.

یکی از القاب مشهور حضرت فاطمه، دختر موسی بن جعفر (ع) «معصومه» است که این سؤال را در پی دارد که آیا این لقب، به دلیل «عصمت» آن بزرگوار است؟ در پاسخ باید گفت: آری! آن گونه که در روایت آمده، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم کمن زارنی». هرکس معصومه (س) را در قم زیارت کند، مثل کسی است که مرا زیارت کرده است.

امام رضا (ع) در این روایت، دو مطلب را بیان فرمود: اول اینکه: آن حضرت را به لقب معصومه نامید. دوم اینکه: زیارتش را همسنگ زیارت خودش، (یعنی امام معصوم) قرار داد. از آن جایی که سخنان امام (ع) از گزاف و اغراق و غلو منزه است، این سخن گهربار بر عصمت حضرت معصومه (س) دلالت دارد.

همچنین بر اساس روایاتی که از امام صادق و امام رضا و امام جواد (صلوات­ا... علیهم) رسیده است که فرمودند:
همانا پاداش زیارت فاطمه معصومه در قم بهشت است. این گویای جایگاه رفیع آن حضرت است. چنانکه امام رضا (ع) به سعد قمی فرمود: ای سعد ما را قبری در نزد شماست. سعد می گوید: عرض کردم فدایت شوم! منظورتان قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) است؟ فرمود: " آری، هرکس او را زیارت کند در حالی که عارف به حق او باشد، وارد بهشت می شود". چنانکه زیارت قبور مطهر و متبرک همه معصومین (ع) چنین است که اگر عارفا بحقوقهم باشد! زائر، شایسته پاداش ورود به بهشت می شود.

آنگاه امام هشتم (ع) کیفیت زیارت قبر حضرت معصومه (س) را چنین بیان فرمود: چون وارد حرم حضرت معصومه (س) شدی، نزد قبرش رو به قبله بایست و بگو: السلام علیک یا بنت رسول ا... السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه السلام علیک یا بنت امیرالمومنین السلام علیک یا بنت الحسن و الحسین السلام علیک یا بنت ولی ا... السلام علیک یا اخت ولی ا... السلام علیک یا عمه ولی ا... السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر و رحمه ا... و برکاته و در پایان از او چنین بخواه:... یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه فان لک عندا... شانا من الشان.ای فاطمه! برای ورود من به بهشت، تو شفاعتم کن زیرا برای تو در نزد خدا اعتبار و مقام والا و بزرگی است.

امام جواد (ع) نیز فرمود: "من زار عمتی بقم فله الجنه "هرکس که قبر عمه ام حضرت معصومه را در قم زیارت کند بهشت سزاوار اوست. روایات زیاد دیگری نیز در این زمینه وارد شده که گویای مقام حضرت معصومه فراتر از مقام انسان عادی است. البته تردیدی نیست که عصمت نیز مانند کمالات دیگر انسانی دارای مراتب و درجاتی است و عالی ترین درجه آن را پیامبر خاتم (ص) و فاطمه زهرا (ع) و 12 جانشین پیامبر علیهم السلام دارا هستند.

اتفاق علمای امامیه بر این است که همه پیامبران و فرشتگان الهی معصوم هستند و هیچ یک از علمای شیعه در مورد حضرت «ابوالفضل» و «حضرت علی اکبر» و «حضرت زینب» و «حضرت معصومه» ادعا نکردند که آنها معصوم نیستند، بلکه برعکس! شخصیتهاس بزرگی در مورد عصمت آنها سخن گفته­اند.

تشریف فرمایی دو شخص ناشناس، برای مراسم تجهیز و نماز این بانوی بزرگوار که به احتمال قوی امام رضا و امام جواد علیهما السلام بودند، تایید واضح دیگری بر عصمت وی می باشد. زیرا مطابق اعتقاد قطعی شیعه «بر پیکر معصوم، شخص معصوم نماز می گذارد و جنازه معصوم را فقط معصوم به خاک می سپارد». چناکه در روایتی از مفضل از قول امام صادق (ع) نقل شده که گفت: قلت لابی عبدا... (ع) من غسل فاطمه؟ قال: ذاک امیرالمومنین (ع)... فانها صدیقه و لم یکن یغسلها الا الصدیق! اما علمت ان مریم لم یغسلها الا عیسی؟

در زیارتنامه حضرت معصومه که منصوص از امام رضا (ع) است، آن حضرت دختر رسول خدا (ص)، دختر فاطمه زهرا، خدیجه کبری، امیرالمومنین علی بن ابیطالب، امام حسن، امام حسین، دختر ولی خدا (امام کاظم (ع))، خواهر ولی خدا، حضرت امام رضا (ع) معرفی شده است. این مطلب تنها حکایت از شرافت خانوادگی او نیست، بلکه علاوه بر این، بیانگر آن است که حضرت معصومه از نظر معنوی و مقامات عالی ملکوتی نیز به راستی فرزند روح و جسم و مکتب پیامبر (ص) و فاطمه (س) و ائمه معصومین علیهم السلام می باشد که از جمله ویژگیهای آن ذوات مقدسه «عصمت» آنان است.

علت عزیمت حضرت معصومه(س) به سوی ایران

در سال 200 هجری حضرت رضا (ع) از طرف مامون به مرو دعوت! بلکه فراخوانده شد و به اقامت اجباری در آنجا ناگزیر گردید. حضرت معصومه (س) امام هشتم (ع) را بسیار دوست می داشت. یکسال فراق برادر را تحمل کرد، دیگر قدرت شکیبایی نداشت! امام رضا (ع) نیز بیشتر از آن نمی توانست دوری خواهر را تحمل کند، از این روی به حضرت معصومه (س) نامه ای نوشت و خواهرش را به خراسان دعوت نمود و آن نامه را توسط پیک مخصوصی به مدینه منوره ارسال کرد.

با دعوتنامه امام هشتم (ع)، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر، مدینه را به قصد مرو ترک نمود. در این سفر پنج تن از برادران حضرت معصومه (س) به نامهای: فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید، و تعدادی از برادرزادگان، و تنی چند از غلامان و کنیزان، آن حضرت را همراهی می کردند. هنگامی که موکب حضرت معصومه (س) و همراهانش به ساوه رسید، اهالی ساوه که در آن زمان از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بودند، به آنها حمله ور شدند و جنگ سختی درگرفت، و همه برادران و برادرزادگان حضرت معصومه به شهادت رسیدند. به عقیده برخی از مورخان امامزادگانی چون سیداسحاق، سید ابوالرضا و سیدعلی اصغر در ساوه و هارون بن امام کاظم (ع) در اطراف ساوه، جزو همراهان حضرت معصومه (س) بودند که به دستور مامون به شهادت رسیدند.

چگونگی رحلت حضرت معصومه(س)

در اینکه آیا حضرت معصومه (س) به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا با شهادت؟ بیشتر تاریخ نویسان تصریح کرده اند به این که حضرت معصومه در مسیر سفر از مدینه به خراسان وقتی به شهر ساوه رسیدند، بیمار شدند و از آن جا او را به قم آوردند و پس از 17 روز، در تاریخ 10 ربیع الثانی سال 201 هـ.ق در سن 28 سالگی و پیش از آنکه چشم مبارکشان به دیدار برادر گرامیشان امام هشتم (ع) روشن شود، در قم در میان اندوه فراوان محبان اهل بیت(ع)، از دنیا رفتند و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاندند، مردم قم هم با تجلیل فراوان، پیکر پاکش را تشییع کردند و او را در باغ بابلان (محل فعلی حرم) به خاک سپردند.

پس از اینکه فاطمه معصومه (س) در شهر ساوه بیمار شد و چون در خود توان رفتن به خراسان را ندید، و یقین پیدا کرد که دیگر هرگز برادرش امام رضا (ع) را نخواهد دید، تصمیم گرفت به قم که از پیش می‏دانست در آنجا به لقای حق خواهد شتافت.، برود و چون به این منطقه رسید، «موسی بن خزرج» که شیعیان به شمار می رفت حضرت معصومه را در سرای خویش در محله «میدان میر» وسط شهر قم در یکی از محله‏های قدیمی شهر، منزل دادند.

در مورد دلیل انتقال ایشان از ساوه به قم گفته شده است که محیط ساوه در آن مقطع از تاریخ، به خاندان رسالت بی ارادت بود اما منطقه قم از دیرباز مرکز شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) بود. در حدود سال 83 هـ. ق عبدالرحمن بن محمد بن اشعث به همراه 17 نفر از علمای تابعین و شیعیان برجسته و پارسا، مانند کمیل و سعید بن جبیر به قم آمدند و همگی در قریه جمکران سکونت نمودند. پس از آن آ ل اشعر که از مسلمانان معروف یمنی در کوفه بودند، در دو دهه آخر قرن اول به قم آمدند و از آن تاریخ به بعد، قم پایگاه مهمی برای شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) شد و در واقع با حضور حضرت معصومه(س) جغرافیای شیعه از مدینه به قم منتقل شد.

دلیل عدم ازدواج حضرت معصومه و دیگر دختران امام موسی کاظم(ع)

همواره این سؤال برای بسیاری مطرح می شود که چرا دختران امام کاظم(ع) بر خلاف تأکید پیامبر(ص) ازدواج نکردند، اما باید گفت که این مسئله دلایل مختلفی دارد. یعقوبی که از مورخین شیعه است درباره علت ازدواج نکردن دختران امام موسی کاظم(ع) می نویسد: حضرت امام موسی کاظم(ع) وصیت فرمود که دخترانش ازدواج نکنند، ولذا هیچیک از آنان ازدواج نکردند، به جز(ام سلمه)که هم ازدواج واقعی نبود، بلکه وی از مصر عازم حج بود برای اینکه در این سفر محرمی داشته باشد با پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفرالصادق(ع) عقد محرمیت جاری کرد.

در پاسخ به این گفته یعقوبی باید گفت که اولا: گفته یعقوبی بی اساس و مخالف با سنت اهل بیت(ع) است، زیرا امکان ندارد ائمه(ع) مخالف سیره جدشان رسول الله(ص) عمل نماید، زیرا که روایات زیادی از ناحیه مقدسه رسول الله(ص) بدست ما رسیده که همه حاکی از اهمیت این امر مستحبی دارد تا جائی که حضرت ختمی مرتبت می فرماید(فلیس منی) یعنی اگر کسی ازدوج ننماید از من نیست. آیا معقول است امامی که ما قائل به معصومیتش می باشیم این وصیت را در حق فرزندانش نماید، پس باید گفت که نظریه یعقوبی خالی از واقعیت و غیرمستند است.

ثانیا: متن وصیتنامه حضرت امام موسی کاظم(ع) در طول قرنها و سالها از حوادث باقی مانده و در کتب تاریخی موجود است که مرحوم کلینی تمام وصیت آن حضرت را در کتاب شریف کافی نقل می نماید که نوشته؛ حضرت امام موسی کاظم(ع) در این وصیتنامه پس از آنکه همه فرزندانش را به تبعیت از امام رضا(ع) فرمان داد، در مورد فرزندانش فرموده: "وان اراد رجل منهم ان یزرج اخته فلیس له ان یزوجهاالا باذنه وامره، فانه اعرف بمناکح قومه". "هرکدام از آنها اگر بخواهد خواهرش را تزویج دهد، بدون اجازه‌ و فرمان امام رضا(ع)چنین حقی را ندارند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج از همه آنها آگاهتر است".

در جای دیگر از همین وصیتنامه می فرماید: "ولا یزوج بناتی احد من اخوتهن من امهاتهن ولا سلطان ولا عم الا برأیه ومشورته، فان فعلوا ذلک فقد خالفوا الله ورسوله وجاهدوه فی ملکه، وهو اعرف بمناکح قومه، فان اراد ان یزوج زوج، وان اراد ان یترک ترک". "هیچ یک از دخترانم را نباید برداران مادری و سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت حضرت رضا(ع) اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاهتر است، پس هرکس را او تزویج دهد اطاعت کند و هرکسی را او تزویج نکند فرمان برد"

باید متذکر شد که در این وصیتنامه حضرت بیشتر خواستند، به فرزندان خود اعلام کند که حجت خدا بعد از وی حضرت رضا(ع) است و باید در هر موردی من جمله مسئله ازدواج از آن حضرت اطاعت و اجازه بگیرند. بنابر بیان فوق باز فرمایش یعقوبی رد می شود و بی اساس بودن قول او را می توان پی برد و لذا صاحب کتاب(حیاه الامام موسی بن جعفر) صریحا مجعول بودن نقل یعقوبی را علان نموده است.

نظریه دوم که در مورد عدم ازدواج دختران حضرت موسی بن جعفر(ع) داده اند این است که گفته اند چون برای آن مخدرات هم کفو پیدا نمی شد لذا ازدواج ننمودند. در رد این نظریه فوق دو جواب ذکر شده است؛ اولا: "سیره ائمه اطهار(ع) این نبود که دختران خود را به جهت پیدا نشدن(کفو) در خانه نگه بدارند و مانع از ازدواج آنها شوند، بلکه آنها عملا‌ و قولا مومن و مؤمنه را کفو یکدیگر می دانستند و امر می فرمودند که اگر دین و تقوای کسی را پسندید دختران خود را به همسری او درآورید.

ثانیا: در عصر امام کاظم(ع) جوانان شایسته ای از اولاد امام حسن مجتبی(ع) و از تبار حضرت سیدالشهداء(ع) بودند که می توانستند کفو دختران آن حضرت باشند. لذا احتمالا نظر سوم درست می باشد و آن خفقان شدید هارونی است. اختناق در عصر هارون الرشید به جائی رسیده بود که کسی جرأت نداشت به در خانه‌ امام کاظم(ع) آمد و شد کند، کجا رسد به اینکه آرزوی دامادی آن حضرت را در سر بپروراند.

اما پاسخ دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه اولا: فاطمه کبری حضرت معصومه(ع) در سال 173 هـ .ق بدنیا آمده و نظر به اینکه این بانو به اجماع مورخین بزرگترین دختران حضرت امام موسی کاظم(ع) بوده و همچنین آن حضرت هم در سال 201هـ .ق به شهادت رسید باید گفت که ایشان در زمان شهادت امام کاظم (ع) 10 سال بیشتر نداشت و تازه بحد بلوغ رسیده بود چه رسد که مابقی دختران آن حضرت که از فاطمه معصومه(ع) کوچکتر بودند.

ثانیا: چون مورخین عنایت کافی در تاریخ تولد و وفات و ازدواج اولاد ائمه(ع) و بعضا خود ائمه(ع) نداشتند ممکن است که آن مخدرات با تمام آن مسائل و مصائب و مشکلاتی که مطرح گردید، ازدواج نموده و این سنت شایسته جدشان را پیروی کرده باشند مضافا براینکه(عدم الوجدان لا یدل علی عدم الموجود) چون مورخین مسئله ازدواج اولاد ائمه(ع) را ذکر نکرده و یا در کتب تاریخی موجود نیست دلیل بر ازدواج نکردن آن مخدرات نمی توان باشد گرچه در مورد شخص حضرت معصومه(ع) همان دلائل فوق مبنی بر عدم ازدواجش کافی است.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ