سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رسول خدا فرمود : «هان ! شما را از دشمن ترینِ آفریدگانْ نزد خداوند متعال، باخبر سازم ؟». گفتند : «آری، ای رسول خدا !» .فرمود: «کسانی که با زنان همسایگانِ خویش، زنا می کنند». [جامع الأحادیث]
 
چهارشنبه 91 اسفند 9 , ساعت 12:0 صبح

تیپ جدید علی لاریجانی در بمبئی - هند

علی لاریجانی رئیس مجلس با حضور در مرکز تجارت جهانی بمبئی - هند با بیان این که روابط ایران و هند با سایر کشورها تفاوت مهم دارد گفت: در روابط ایران و هند ابتدا ملت‌ها هستند که با هم رابطه داشته و بعد دولت‌ها این رابطه را گسترش داده‌اند. علی لاریجانی که برای حضور در ضیافت ناهار کاری به مرکز تجارت جهانی بمبئی رفته بود گفت: روابط ایران و هند با سایر کشورها تفاوت مهم دارد. در بسیاری از این گونه روابط در بین کشورها ابتدا روابط سیاسی براساس منافع دو کشور تعریف می‌شود و سپس ملت‌ها با هم ارتباط برقرار می‌کنند.


 

 


 


چهارشنبه 91 اسفند 9 , ساعت 12:0 صبح
  • ایمیل
  • مشایی کارش را در اتاق رئیس جمهور آغاز کرد ! +عکس

    این برای نخستین بار است که شخص دیگری به جز رئیس جمهور از این اتاق برای ملاقات ها و دیدارهای رسمی استفاده می کند.

    عکس های منتشر شده توسط خبرگزاری دولت (ایرنا) از ملاقات دیروز دوشنبه اسفندیار رحیم مشایی مشاور رئیس جمهور با قائم مقام وزیر خارجه سوئد در تهران نشان می دهد مشایی در این ملاقات رسمی از اتاق مخصوص دیدارهای رئیس جمهور در نهاد ریاست جمهوری استفاده کرده است.

    این برای نخستین بار است که شخص دیگری به جز رئیس جمهور از این اتاق برای ملاقات ها و دیدارهای رسمی استفاده می کند.


    چهارشنبه 91 اسفند 9 , ساعت 12:0 صبح
    کد خبر : 39840
    زمان مخابره : 1391/12/8



     
    سعید جلیلی گوش به فرمان چه کسی است؟
    منابع غربی از هماهنگی سعید جلیلی با سیاست های رهبر معظم انقلاب مشوش و نگران هستند.

     

    رویداد ، غربی ها با انتشار یک گزارش کلیدی از حضور پر رنگ سیاست گذاری کلان رهبر انقلاب در پرونده هسته ای کشورمان انتقاد کرده و بار دیگر این نقطه ضعف کلیدی خود را آشکار کردند.

    آنچه در ادامه می آید گزارشی بدون کم و کاست از رویکرد غربی ها با همان سبک و سیاق و قلمی است که در محافل خصوصی شان اینچنین پرونده اتمی کشورمان را مورد نظر قرار داده و از نقطه قوت این موضوع یعنی نقش آفرینی رهبر انقلاب و پیوند تنگاتنگ جلیلی با سیاست های معظم له گله می کنند: بر اساس شواهد موجود، پیش از انجام مذاکرات با اهمیت هسته‌ای روز 26 ماه جاری مسیحی در پایتخت قزاقستان، میان ایران و نمایندگان گروه 1+5، مذاکرات کارشناسی مابین دو طرف صورت نگرفته است. از این لحاظ موفقیت و یا شکست احتمالی مذاکرات آلماتی متأثر از تصمیمات رهبران جمهوری اسلامی در تهران خواهد بود.
     
    به نتیجه رسیدن مذاکرات سیاسی رسمی، اعم از حل اختلاف و یا امضا یک پیمان، مدیون حصول توافق‌های کارشناسی پیش از قرار گرفتن نمایندگان ارشد دو طرف پیرامون میز مذاکرات است.
     
    در غیاب مذاکرات مقدماتی کارشناسان، گفت‌وگوهای سیاسی طولانی خواهد شد. شمار زیادی از پیمان‌های بزرگ و تاریخی جهان در حال و هوایی از این دست بسته شده‌اند. رویارویی رهبران سیاسی طرف مذاکره را می‌توان راه میان‌بر، برای کوتاه کردن زمان حصول توافق‌های حساس سیاسی تلقی کرد.
     
    اقامتگاه تابستانی رئیسان جمهور آمریکا، موسوم به کمپ دیوید، شاهد برگزاری جلسات متعدد از این دست بوده که توافق صلح 17 سپتامبر 1978 مابین انور سادات رئیس جمهور وقت مصر و مناخیم بگین نخست وزیر وقت اسرائیل با میانجیگری جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا از جمله مشهورترین آنها است.
     
    هنری کیسینجر وزیر خارجه پیشین آمریکا در تلفیق انجام مذاکرات کارشناسی با حضور رهبران کشورها در میز مذاکرات، راه سومی را ابداع کرد که به «دیپلماسی رفت‌ و برگشتی» معروف شد. در اجرای این روش کیسینجر میان طرف‌های اختلاف در رفت و آمد مکرر بود.
     
    با پیشرفت وسایل ارتباط الکترونیکی، نقش دیپلماسی رفت‌ و برگشتی در دستیابی به توافق‌های پیچیده تا حدودی کاهش یافته و در نتیجه هیئت‌های نمایندگی سیاسی طرف مذاکرات می‌توانند در هر لحظه از تصمیمات مقامات بالاتر خود مطلع شوند.
     
    پیچیدگی مذاکرات
     
    اختلاف‌های شورای امنیت و ایران، به‌ویژه از سال 2006 تاکنون، مذاکرات اتمی تهران و گروه موسوم به 1+5 را که با هدف خارج شدن از بن‌بست کنونی صورت می‌گیرد به یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های سیاسی جهان تبدیل نموده‌است.
     
    هیچ یک از دیدارهای گذشته نمایندگان ایران و گروه 1+5، و یا مذاکرات ایران با نمایندگان جامعه اروپا به نمایندگی از جانب گروه یاد شده، تا کنون به نتیجه ملموسی منتهی نشده است.
     
    طی شش سال گذشته خاویر سولانا و خانم کاترین اشتون، به نوبت هیئت‌های اروپایی را به عنوان نماینده گروه 1+5 اداره کرده، و علی لاریجانی و سعید جلیلی در منصب دبیر شورای امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی در پرونده اتمی، هدایت هیئت ایران را بر عهده داشته‌اند.
     
    مذاکرات کارشناسی
     
    پس از انجام مذاکرات هسته‌ای ماه آوریل در استانبول، ضرورت انجام مذاکرات کارشناسی پیش از آغاز مذاکرات رسمی، در این ستون مورد تاکید قرار گرفت. متعاقباً اعلام شد که پیش از انجام دور بعدی گفت‌وگوها، علی باقری، معاون سعید جلیلی و هلگا اشمیت، معاون آلمانی خانم کاترین اشتون، مذاکرات کارشناسی را تا پیش از ورود به دور بعدی دیدارهای رسمی، هدایت خواهند کرد.
     
    ایران پیش از برگزاری جلسه مذاکرات هسته‌ای 23 ماه مه سال گذشته در بغداد، از انجام نشدن تماس‌های کارشناسی با نمایندگان جامعه اروپا و قطع تماس‌ها انتقاد کرد. بدون دست یافتن به توافق‌های مقدماتی کارشناسان، مذاکرات اتمی مسکو نیز در ادامه مذاکرات مشابه با بغداد، به بن‌بست رسید.
     
    مذاکرات هسته‌ای آلماتی که خزاعی سفیر دائمی ایران در سازمان ملل از آن با استعاره به عنوان مذاکراتی که «ایران به آن با زور کشیده شده» یاد کرده است، در غیاب توافق‌های مقدماتی کارشناسان، از بختی بیشتر از مذاکرات مسکو، بغداد و استانبول برای رسیدن به نتایج ملموس برخوردار نیست.
     
    مصطفی دولتیار  یکی از اعضاء هیئت نمایندگی ایران در مذاکرات اتمی، روز 23 بهمن طی گفت‌وگویی با خبرگزاری ایسنا با شاره به مذاکرات اتمی آلماتی اظهار داشت: «در قزاقستان ما شنونده هستیم.» دولتیار در همان مصاحبه یادآور شد: «ما خواسته‌های خود را در مسکو مطرح کرده‌ایم و منتظر پیشنهادات طرف مقابل هستیم.» معنی ساده اظهارات مذاکره‌کننده ایران، داشتن چارچوب از پیش تعیین شده برای داخل شدن در مذاکرات است.
     
    هدایت مذاکرات از تهران
     
    با وجود پیچیده شدن مستمر پرونده اتمی ایران طی شش سال گذشته، خواسته‌های پایه دو طرف همچنان ساده و بی تغییر باقی مانده: شورای امنیت خواستار قطع غنی‌سازی اورانیوم و تعطیل (موقت) چرخه سوخت اتمی در ایران است، و ایران خواستار به رسمیت شناخته شدن آنچه «حق استفاده از انرژی اتمی» معرفی می‌کند.
     
    بن‌بست اتمی ایران، علاوه بر ابعاد امنیت منطقه‌ای و جهانی طی یک سال اخیر به یک مسئله حساس در معادلات قدرت در داخل نظام سیاسی جمهوری اسلامی تبدیل گردیده. عامل اخیر به نوبه خود راه خروج از بن‌بست کنونی را دشوارتر از پیش ساخته است.
     
    در مذاکرات اتمی آلماتی سعید جلیلی در منصب دبیر شورای امنیت ملی، رهبری گروه مذاکره‌کننده ایرانی را بر عهده دارد. رئیس اسمی شورای امنیت ملی، رئیس جمهور (محمود احمدی‌نژاد) است.
     
    حکم سعید جلیلی نیز بعد از قبول استعفای جنجالی علی لاریجانی، با امضاء محمود احمدی‌نژاد صادر شد. رهبر جمهوری اسلامی در شورای امنیت ملی تنها دارای نماینده ویژه است.
     
    از طرفی تصمیم‌گیری پیرامون پرونده اتمی جمهوری اسلامی (در ردیف دیگر مسائل کلان سیاست خارجی، از جمله مناسبات با آمریکا) در حوزه اختیارات رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفته‌است.
     
    در مذاکرات آلماتی که بدون حصول توافق‌های کارشناسی اولیه صورت می‌گیرد و تنها ادامه مذاکرات مسکو خواهد بود، هیئت ایرانی فاقد قدرت تصمیم‌گیری نهایی و تنها محدود به قبول یک چارچوب از پیش تعیین شده است.
     
    در صورت خارج شدن گروه 1+5 از محدوده پیشنهادهای پیشین در گفت‌وگوهای آلماتی و افزودن بر سقف پیشنهادهای  گذشته، (ازجمله پیشنهاد لغو تحریم طلا در مبادلات خارجی ایران در مقابل قطع غنی‌سازی 20 در صدی) رئیس هیئت نمایندگی ایران نیازمند کسب تکلیف از تهران است.
     
    کسب تکلیف مستقیم دبیر شورای امنیت ملی از رئیس شورای امنیت ملی (محمود احمدی نژاد) در مورد رد و یا پذیرش پیشنهادهای گروه 1+5، بدون توجه به موقعیت آیت‌الله خامنه‌ای در این رابطه، پشت کردن به رویه پذیرفته شده در هدایت دیپلماسی اتمی است.
     
    مفهوم دور زدن رئیس شورای امنیت ملی و کسب تکلیف مستقیم دبیر شورا از رهبر جمهوری اسلامی نیز حذف رئیس جمهور از روند پرونده‌ای است که پیچیده‌ترین موضوع روابط خارجی و سرنوشت جنگ و یا امنیت ملی کشور به آن گره خورده است.
     


    چهارشنبه 91 اسفند 9 , ساعت 12:0 صبح
    عبدالرضا مصری در گفت و گو با افکار مطرح کرد
    چه کسانی رای مردم را نسیه می‌گیرند؟
    سه شنبه 8 اسفند 1391 ساعت 01:12
    شعار دادن یعنی خریدن رای مردم بطور نسیه؛ به همین خاطر مردم باید ببینند که فرد شعار دهنده چه تواناهایی دارد و به پشتوانه تیمی و تشکیلاتی وی نگاه کنند چرا که اگر گفتمان ما گفتمان حزبی بود تعهدات شعارها گارانتی می شود.
    چه کسانی رای مردم را نسیه می‌گیرند؟
    افکار گروه سیاسی: نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در انتخابات آینده دیگر گفتمان فردی جایگاهی نخواهد داشت می گوید: ما در انتخابات های گذشته از این نوع گفتمانها زیاد تجربه داشته ایم و البته اینگونه هم رشد یافته ایم که یک نفر بیاید و تمام آمال و آرزوهایمان را در آن یک نفر ببینیم و بعد هم به او رای دهیم تا تمام مشکلات ما را با تاخت و تاز حل کند و برود .

    عبدالرضا مصری در گفت و گو با خبرنگار ما در ادامه می افزاید: معتقدم گفتمان انتخابات آینده بر دو اصل مبتنی است یکی کار است و یکی تیم کاری. باید برای همه فهمی گفتمان برنامه محوری تلاش کرد.

    وی با بیان اینکه تا بحال در کشور به شعار رای داده شده است اظهار می دارد: باید از این به بعد علاوه بر شعارها به تعهدات هم توجه شود که بعدا براساس آنها کاندیداها مورد ارزشیابی و اندازه گیری قرار گیرند.

    مصری با بیان اینکه مکتوبات و اندیشه پنج درصد است و نود وپنج درصد آن عمل است در ادامه این گفت و گو می گوید: این نود و پنج درصد مرد کهن می خواهد، لذا باید آن کسی که برنامه می دهد بگوید که چه کسانی می خواهند این برنامه ها را عملیاتی کنند.

    این نماینده مجلس می افزاید: شعار دادن یعنی خریدن رای مردم بطور نسیه؛ به همین خاطر مردم باید ببینند که فرد شعار دهنده چه تواناهایی دارد و به پشتوانه تیمی و تشکیلاتی وی نگاه کنند چرا که اگر گفتمان ما گفتمان حزبی بود تعهدات شعارها گارانتی می شود.

    چهارشنبه 91 اسفند 9 , ساعت 12:0 صبح

    عکس:فوتبالیست مطرح:گفتند مصاحبه کن و بگو معتادم!‏

    اندازه حروف Decrease font Enlarge font
    image  

    می گویند کریم معتاد است . اقتاده گوشه پارک خزانه یا تو شهر ری دیدنش که تزریق می کند. اصلا یکبار یک خانمی آمد در خانه ما و گفت کریم به من قول ازدواج داده ، می گفت خودش است. اما وقتی آمد جلو من را دید ، عذرخواهی کرد.

     

    کریم باوی را نمی توان فراموش کرد. فوتبالیست سرزن دهه 60 تیم ملی. خیلی ها او را بهترین سرزن تاریخ فوتبال ایران می دانند.

     

     او البته سرگذشت جالبی دارد. باوی در 16 سالگی به جبهه رفته،آنگونه که خودش می گوید در سالهای پایانی فوتبالش به اعتیاد هم کشیده شده:" من در سال های آخر فوتبالم با چند تا از دوستان صمیمی فوتبالی مان افتادیم در بند اعتیاد و سال های خوب مان را تباه کردیم. خیلی هم برایش سختی کشیدم اما الان پاک پاک هستم. 6 سالی هست که پاکم."

     

     به گزارش "حوادث دات نت"کریم باوی اما ماجراهای جالب تری هم داشته مثل داستان فرارش از کشور:" نمی دانم چه کسی لو داد که دارم فرار می کنم که ریختند دستگیرم کردند. ریختند و در بی سیم های شان مدام می گفتند متهم. بازداشت شد. به دستانم دستبند زدند. آنجا یک ماموری بود که من را شناخت. مرا برد خانه خودش و خیلی از من پذیرایی کرد. بعد از من پرسید چه مشکلی داری؟ نمی دانستم چه جوابی بدهم. بعدش هم از من عذرخواهی کرد. او باید وظیفه اش را انجام می داد و..."

     

     آنچه در ادامه می خوانید صحبتهای جالب و کامل کریم باوی است. که طی سالهای اخیر با رسانه ها انجام داده است. صحبت هایی که قطعا اگر تاکنون نخوانده اید برایتان جالب خواهد بود. مثلا شما می دانستید در جنگ ایران با رژیم بعث عراق پلی که به سمت آبادان می رفت را این فوتبالیست سابق تیم ملی منفجر کرده یا اینکه او از میراث جنگ همچنان ترکش هایی در بدن دارد که برای درمان آننزدیک به 160 میلیون پول لازم دارد.

     

     به نظر شما اگر کریم باوی الان در دوران جوانی و اوجش قرار داشت به نسبت فوتبالیست های امروزی چقدر می ارزید؟!

     

     و اما حرفهای کریم باوی:

     

     8سال از عمرم تباه شد اما الان پاکم

     

     می گویند کریم معتاد است . اقتاده گوشه پارک خزانه یا تو شهر ری دیدنش که تزریق می کند. اصلا یکبار یک خانمی آمد در خانه ما و گفت کریم به من قول ازدواج داده ، می گفت خودش است. اما وقتی آمد جلو من را دید ، عذرخواهی کرد. یک آدم با معرفتی که انگار به من شباهت دارد ، به اسم من می رفته و از مردم اخاذی می کرده. باعث بدنامی ام شده. چرا من در سال های آخر فوتبالم با چند تا از دوستان صمیمی فوتبالی مان افتادیم در بند اعتیاد و سال های خوب مان را تباه کردیم. خیلی هم برایش سختی کشیدم اما الان پاک پاک هستم. 6 سالی هست که پاکم. من بچه های جوان زیادی را در کرج تربیت کردم که فوتبال بازی کنند. بازیکنانی که می توانید از آنها بپرسید ، من چقدر در کنارشان هستم. الان چند سال است که پاهایم زمین گیرم کرده اما قبل از آن ، همیشه پا به پای شان می دویدم. من اشتباه کردم و تاوانش را هم دادم اما الان خوبم.

     

     میخواستم از کشور فرار کنم دستگیرم کردند

     

     می خواستم بروم قطر بازی کنم. شیخ های عرب بازی ام را خیلی دوست داشتند. با این وجو به من بیشتر از 2 هفته ویزا نمی دادند. چون فکر می کردند اگر بروم دیگر بر نمی گردم. یک بار کار به جایی رسید که با مسئول تیم نادی العرب توافق کردم و قرار شد تا از طریق دریا فرار کنم . رفتم خانه یکی از دوستانم در بوشهر تا از آنجا شبانه با قایق فرار کنم. نمی دانم چه کسی لو داد که دارم فرار می کنم و ریختند دستگیرم کردند. ریختند و در بی سیم های شان مدام می گفتند متهم. بازداشت شد. به دستانم دستبند زدند. آنجا یک ماموری بود که من را شناخت. مرا برد خانه خودش و خیلی از من پذیرایی کرد. بعد از من پرسید چه مشکلی داری؟ نمی دانستم چه جوابی بدهم. بعدش هم از من عذرخواهی کرد. او باید وظیفه اش را انجام می داد. من هم اما اگر می رفتم قطر ، فوتبالم و زندگی ام از این رو به آن رو می شد اما نگذاشتند دیگر.

     

     ماجرای دستگیری به همراه سیروس

     

     دستگیری ما واقعیت داشت اما آن هم یک توطئه بود، از اردوی تیمملی فرار میکردیم و میرفتیم تفریح. چند بار به سیروس گفتم اینها دام است گفت؛ تو سادهای و متوجه نمیشوی. یک شب رفتیم منزل یکی از دوستان، هنوز کتمان را در نیاورده بودیم که مامورها ریختند و ما را گرفتند. مشخص بود ما را به آنجا کشاندهاند تا خرابمان کنند. خودشان هم گزارش داده بودند.در آن منزل وسایل ناجوری وجود داشت که میخواستند با آن ما را خراب کنند، میخواستند من و سیروس را محو کنند.

     

     نارفیقان گفتند مصاحبه کن و بگو معتادم!‏

     

     گاهی اوقات رسانهها برای تیراژ بیشتر هر کاری میکنند. دو نفر از به ظاهر دوستان شرایط روحی مرا در آن روزها میدانستند. من ساده بودم. میگفتند باید حرفی بزنی و اوضاع را خراب جلوه بدهی تا کمکت کنند.

     

     پس ازخداحافظی از فوتبال راهی کویت شدم و کنار دوستم صلاح الحساوی که بازیکن تیمملی کویت بود کار میکردم. وضعم روبه راه بود. در برگشت از کویت در فرودگاه وقتی منتظر ساکهایم بودم کیف دستیام که کلی پول در آن بود و در اصل تمام سرمایهام بود را دزدیدند. سیروس خدابیامرز مرده بود، مادرم نبود، همسر و دخترم را به امریکا فرستاده بودم اوضاع به شدت خراب بود و احساس میکردم تنها ماندهام. آن نارفیقها این  توطئه را برنامهریزی کردند و من ساده با آن هفته نامه مصاحبه کردم. کدام اوضاع خراب؟ کجا رفتم بازپروری؟ همانهایی که با من اینکار را کردند امروز خودشان میبینند به چه فلاکتی افتادهاند، به جان دخترم اگر آن حرفها درست بوده باشد آن مصاحبه بزرگترین اشتباه عمرم بود ولی خوب شد دوستانم را شناختم. آن چهره واقعی نبود.

     

     برای تبرئه خودشان دست به هر کاری میزدند. من تکلیفام با خدا بوده، همان سالها با موتور تصادف کردم و پایم از کار افتاد. دو سال خانهنشین بودم و دوستان در کوی و برزن میگفتند باوی معتاد است، میگفتند خودمان دیدیم در شاهعبدالعظیم گدایی میکرد. یکی میگفت کارتن خواب است دیگری میگفت زیر پلها تزریق میکند. بابا بیانصافها! من چند برادر و خواهرم در خارج از کشور زندگی میکنند. همسرم و دخترم آمریکا هستند و دخترم مشغول تحصیل در رده دکتراست، وضع مالی پدرم هم خوب است. حتی اگر معتاد هم بودم به آن وضعی که اینها از من ساخته بودند دچار نشدم. آنهایی که نمیتوانستند دهداری را خراب کنند قصد داشتند شاگردان او را خراب کنند. آن مصاحبه اوایل دهه 80 بود. مطبوعات هم تعدادشان زیاد شده بود.

     

     پلی که به سمت آبادان میرفت را من منفجر کردم

     

     پلی که به سمت آبادان میرفت را من منفجر کردم. آبادان محاصره بود. اینقدر من قوی بودم و شجاع که کلمه مردن برایم ارزش نداشت. منزل ما یکی از بهترین خانه های آبادان بود. پدرم در شرکت نفت کار می کرد و ما آنجا شرایط زندگی مان بد نبود. در دوره انقلاب ، ما شدیم بچه انقلابی های محل. من و بردارم ، این طوری بودیم. جنگ هم که شد کاری نداشتیم که از شهر برویم. چرا خانواده ام رفتند کرج اما من که نمی توانستم بروم. این قدر جنگ یکدفعه اتفاق افتاد که ما حتی نتوانستیم وسایل جمع کنیم. یکدفعه دیدیم عراقی ها رسیدند پشت دیوار شهر. هیچ کس وقت نکرد وسایل جمع کند. عراقی ها تمام ماشین های صفر در خیابان را هم با خودشان بردند. هیچ کس حتی بنزین نداشت که ماشین هاییی که در شهر مانده بودند را بردارد و فرار کند.

     

     با 20 دقیقه ملی پوش شدم

     

      اولین بازی ای که برای شاهین کردم، محراب شاهرخی خدابیامرز به من گفت آماده بشو و برو داخل زمین،دقیقه 70 وارد زمین شدم. از شانسم ناصر ابراهیمی داشت  با یکی دو نفر که مربی تیم ملی در آن زمان بودند مرا می دید. در آن بازی 20 دقیقه  دو تا گل زدم، یک پاس پشت پا دادم. دو تا پاس سر انداختم. در زمین همینطور من دریبل می کردم. فردایش ابرار ورزشی نوشت که اسمم را نوشته اند برای تیم ملی. ناصر ابراهیمی گفته بود که من از امیر قلعه نویی شنیده بودم که یک بازیکن خوزستانی آمده است که خیلی خوب بازی می کند و اینکه چطور دفاع بانک ملی را در عرض 20 دقیقه در هم شکسته است.من در خانه قایم شدم. من از تیم ملی می ترسیدم.نمی خواستم بروم. من قصد فوتبال نداشتم.  نمی توانستم بروم تیم ملی چون یک کفش پاره داشتم. با آن که نمی شد رفت بازی.حسین کازرانی که ان شاء الله خدا خیرش بدهد گفت یک کفش خریدم برای یادگاری داد به من. کفشش یک کمی بزرگ بود و تویش کارتن گذاشته بودم تا اندازه شود. در تیم ملی هم که رفتیم برای بازی های آسیای ، من کفش نداشتم . آنجا شرکت اسپانسر بازی ها به هر تیم دو دست کفش هدیه داد. دهداری یکی اش را به من داد و یکی را هم به سید مهدی ابطحی.

     


    چهارشنبه 91 اسفند 9 , ساعت 12:0 صبح
    این عکس یکی از خاطره انگیزترین صحنه های ماندگار در دهن فوتبال دوستان ایرانی در دهه گذشته است.
    در هفته چهارم بوندس لیگای 2000-1999 تیم هامبورگ به مصاف هرتابرلین رفت و 5-1 این تیم را شکست داد. مهدی مهدوی کیا در چهارمین بازی خود برای تیم هامبورگ یک پاس گل ارزشمند به روی پرایر مهاجم آلمانی تیم خود داد و او نیز پس از این گل و ثبت هت تریک اش به سوی مهدوی کیا رفت و بر کفش ستاره ایرانی بوسه زد. مهدوی کیا در این صحنه خودش نیز می توانست گلزنی کند، اما از خود گذشتگی کرد و به هم تیمی اش پاس داد. در این بازی علی دایی نیز از نیمه دوم برای هرتابرلین به میدان آمد.


    <      1   2   3      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ